پرش به محتوا

برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۱۹۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

به بخت این کند آن خیل دشمنان مخذول به خیل آن کند این بخت دشمنان وارون به دولت این بود آن را همیشه راه‌نمای به نعمت آن بود این را همیشه راه‌نمون یکی بگیرد چندان که داشتی مملان یکی بگیرد چندان که داشتی فضلون۱از بیت یازدهمین پیداست که سفر در ماه دوم تابستان بوده است.

ویرانی تبریز از زلزله

تبریز از کهن‌ترین شهرهای آذربایگان است و شاید مانند بسیاری از آبادیهای دیگر ایران یادگار دوره‌هایی است که هنوز آرینان به ایران نرسیده بودند۲. از اینجاست که زمان و چگونگی پیدایش آن دانسته نیست و آنچه در این‌باره در تاریخهای ارمنی و کتابهای تازی و پارسی نگاشته‌اند جز افسانه نمی‌باشند۳.

ما تاریخچه تبریز را در جای دیگری نگاشته‌ایم۴. زلزله از حادثه‌های مکرر این شهر است و بارها بدان آسیب ویرانی یافته. چنان‌که داستان بسیاری از آنها در تاریخهاست. از جمله در سال ۴۳۴ بود که زمین‌لرزه سختی در آنجا رخ داد که چون از حادثه‌های زمان وهسودان است در اینجا می‌نگاریم.

ابن اثیر و ناصر خسرو و حمد اللّه مستوفی هرسه از این داستان سخن رانده‌اند قطران نیز قصیده شیوایی درباره آن دارد. در این زمان تبریز یکی از بزرگترین و قشنگترین شهرهای آذربایگان بود. روادیان که از زمان نیای نخستینشان رواد در آنجا بنا ساخته بودند پیوسته به آبادی آن می‌کوشیدند. استخری و ابن حوقل در آغاز و نیمه قرن چهارم آن را در شمار شهرهای کوچک آذربایگان گرفته‌اند. ولی اندکی دیرتر از ایشان ابن مسکویه درباره آنجا می‌نگارد:

________________________________________

(۱) . مقصود فضلون نخستین است که نیا یا عموی پدر لشکری بوده.

(۲) . نگارنده ناچیز دلیل‌هایی پیدا کرده که بسیاری از آبادیهای کنونی ایران از زمانهایی بازمانده که هنوز نژاد آرین بدین جا نرسیده بودند و از اینجا پی می‌برد که آن بومیان پیشین تمدن و زندگانی شهری داشته‌اند.

(۳) . ارمنیان بنیاد آن را از خسرو پادشاه خودشان که همزمان اردشیر بابکان بود می‌نویسند و افسانه‌ای هم درباره معنی نام آن دارند. برخی مؤلفان فارسی نیز بنیاد آن را به نام زبیده زن هارون الرشید نگاشته‌اند.

(۴) . تبریز چون زاد و بوم نگارنده می‌باشد تاریخچه آن را در کتاب جداگانه نگاشته است.

شهریاران گمنام جلد ۱