دست کسان وهسودان و ابو الهیجاء کشته شده و انبوهی هم در قزوین و همدان و سپاهان به دست مردمان این شهرها نابود شده بودند. به نوشته بیهقی دستهای نیز از ایشان پیش از جنگ با تاش فراش از ری دوباره به خراسان رفته به سلجوقیان پیوسته بودند۱. از رویهمرفته این خبرها میتوان پنداشت که همگی این غزان در آن هنگام که سلطان محمود از جیحون بگذرانیدشان پنجاه هزار تن بیشتر بوده است.
نیز از آن نوشته توان فهمید که غزان در ارمنستان که گفتیم پس از شکست یافتن از امیر قرواش به آنجا شتافتند از ارمنیان و رومیان گزند و آسیب فراوان دیده و بخش عمدهای از ایشان در آنجا نابود گشته است. چه ابو الهیجاء میگوید سی و اند هزار تن بودند که از آذربایگان روانه دیار بکر شدند. امیر قرواش هم میگوید سه هزار تن بیشتر از ایشان نکشتم. تا آنجا که میدانیم آسیب دیگر مهمی نیز در آن سامانها به ایشان نرسیده بود. پس باید گفت که در ارمنستان آسیب سختی بدان طایفه رسیده و چندین هزار تن از ایشان نابود شده بود که بیش از پنجهزار مرد به آذربایگان برنگشتهاند.
جنگهای مسلمانان با ترسایان بر سر شهر برگری
دیگری از حوادث آذربایگان در زمان امیر وهسودان جنگهای مسلمانان است با رومیان و ارمنیان بر سر شهر برگری. این شهر در شمال شرقی دریاچه وان نهاده و دزی نیز داشته است. ابن اثیر مینویسد این دز به دست ابو الهیجاء پسر ربیب الدوله خواهرزاده وهسودان بود. میان او با داییاش بهم خورده وهسودان کس پیش رومیان فرستاد و ایشان را به گرفتن برگری برانگیخت پادشاه روم سپاه انبوهی فرستاد که آنجا را بگشادند. این خبر چون به خلیفه رسید کس فرستاد که ابو الهیجاء و وهسودان را با هم آشتی دادند و ایشان دست بهم داده خواستند برگری را از رومیان بازگیرند و گروه انبوهی از داوطلبان و غازیان بر ایشان گرد آمدند، ولی برگردانیدن شهر نتوانستند۲.
این ابو الهیجاء را در پیش هم نام برده و از گفته ابن اثیر نگاشتهای که خداوند
________________________________________
(۱) . تاریخ بیهقی، چاپ تهران، ص ۵۰۶.
(۲) . تاریخ ابن اثیر، سال ۴۲۵.
شهریاران گمنام جلد ۱