برگه:Shahnameh-Jules Mohl-01.pdf/۱۵۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
  کنون این سخنرا چه پاسخ دهید بکوشید تا رای فرّخ نهید  
  همه موبدان آفرین خواندند ورا خسرو پاک دین خواندند  
  بگفتند کز ما تو داناتری ببایستها بر تواناتری  
  همان کن کجا از خرد در خورد دل اژدها را خرد بشکرد  
  چو بشنید از ایشان گرانمایه شاه سرنجام آنرا همی جست راه  ۱۰۱۵
  بفرمود تا نوذر آید به پیش ابا ویژگان و بزرگان خویش  
  بدو گفت رو پیش سام سوار بپرسش که چون رستی از کارزار  
  چو دیدی بگویش کزین سوگرای ز نزدیک ما کن سوی خانه رای  
  چو نوذر برون شد ز پیش پدر بر پهلوان زود بنهاد سر  
  چو زین کار سام یل آگاه شد پذیره سوی پور کی شاه شد  ۱۰۲۰
  همه پهلوانان پذیره شدند ابا ژنده پیل و تبیره شدند  
  رسیدند پس پیش سام سوار بزرگان ابا نوذر نامدار  
  به پرسش گرفتند با یکدگر ردان و بزرگان پرخاشخر  
  پیام پدر شاه نوذر بداد بدیدار او سام یل گشت شاد  
  چنین داد پاسخ که فرمان کنم ز دیدار او راستی جان کنم  ۱۰۲۵
  بدند اندر آن روز مهمان سام بدیدارشان سام شد شادکام  
  نهادند خوان و گرفتند جام نخست از منوچهر بردند نام  
  پس از نوذر و سام و هر مهتری گرفتند یادی ز هر کشوری  
  بسادی درآمد شب دیر باز چو خورشید رخشنده بکشاد راز  
  خروش تبیره برآمد ز در هیون تگاور برآورد سر  ۱۰۳۰
  سوی بارگاه منوچهر شاه بفرمان او برگرفتند راه  
  منوچهر چون یافت زو آگهی بیآراست ایوان شاهنشاهی  
  ز ساری و آمل برآمد خروش چو دریای جوشان برآمد بجوش  
  برفتند آنگاه ژوپین وران ابا جوشن و خشتهای گران  
  سپاهی که از کوه تا کوه مرد سپر در سپر یافته سرخ و زرد  ۱۰۳۵
۱۴۹