باز مینماید، و نظیر علم کلام است در نزد مسلمین، و خلاصه اصول علم الهی مسیحی مزبور یگانگی خداوند است و خالقیت او؛ یعنی اینکه: بدون ضرورت و اجبار از راه محبت و از روی اختیار عالم را از عدم به وجود آورده است، و در عین یگانگی سه وجود است و «پدر» و «پسر» و «روح القدس»[۱] که «اقانم سه گانه» میباشند «پدر» وجود مطلق است و منشاء قدرت؛ و «پسر» کلام او است با عقل که به آن وسیله مخلوق را آفریده است؛ و «روحالقدس» رابطهٔ میان پدر و پسر و جنبهٔ محبت است. ولیکن مسیحیان اصول دین مسیحی «اقانیم سه گانه» را در عرض هم و مقرون به یکدیگر میدانند چنانکه، میان خورشید و آفتاب که زادهٔ اواست جدائی و دوئی نیست، و در هر حال این عقیده را منافی توحید نمیپندارند، و از اسرار[۲] الهی میشمارند و معتقدند که چون بشر گناهکار و از درگاه احدیت رانده شد، و نفوس بنی آدم هبوط کرد، و دچار حرمان گردید، خداوند که خیر و لطف محض است «فرزند» خود را «جسمیت» داد و به صورت آدمی (حضرت عیسی) درآورد تا دستگیر نوع بشر و فدائی آنها شود، و نفوس ایشان را از هلاک رهائی بخشد، و «بازخرید»[۳] نماید. پس، نجات مردم به ایمان به حضرت عیسی است، و وظیفهٔ ایشان آنکه خداوند را دوست بدارند، و حضرت عیسی را پروردگار بدانند، و عموم مردم را بدون امتیاز قومیت و نژاد و تفاوت زن و مرد و ملاحظهٔ وضیع و شریف و خواجه و بنده، برادر خود انگارند، و نسبت به آنها محبت بورزند؛ که محبت خاصهٔ الهی و مایه و باعث خلقت است، و باید تسلیم و رضا و خضوع و فروتنی و فقر و ریاضت را پیشه سازند؛ تا فضل خداوند نصیب شود و اثر تباهی که وسوسهٔ شیطان بـه روزگار انسان وارد آورده برطرف گردد و نفوس مؤمنین به مشاهدهٔ جمال حق نائل و واصل آید.
چون اولیای دین مسیح اهل نظر شدند، و بنای تحقیق در معارف