برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۸۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

فصل پنجم

علم و حکمت در اوائل قرون وسطی

۱– آباء دین مسیح

قوم یهود که حضرت «عیسی» درمیان ایشان ظهور نمود، فلسفه و حکمتی نداشتند، و جز انبیاء بنی‌اسرائیل که به موعظه و نصیحت زبان می‌گشودند و مردم را باطاعت فرمان خداوند دعوت می‌نمودند، کسی از ایشان دیده نشده بود که به حقایق و معارف پردازد و به عنوان فضل و علم و حکمت شناخته شود.

تنها کسی که از آن قوم در قدیم به سمت «حکیم» نسبة شهرتی یافته «فیلون»[۱] نامی است که در اواخر مائهٔ اول پیش از میلاد در «اسکندریه» ظهور نمود، و خواست محتویات «تورات» را با فلسفهٔ یونان وفق فیلون یهودی دهد. مذهب «تثلیت»[۲] را که «عیسویان» بنیاد اصول عقاید خود قرار داده‌اند؛ فیلون بیان نموده و شاید که فلوطین هم از تحقیقات او متوجه به «اقانیم سه گانه» شده باشد از این گذشته عقاید بهود را با معارف یونانیان مناسبتی نیست، و در باب توحید هم که به نظر میآید با هم اشتراک داشته‌اند اختلافی بزرک درمیان هست، چه: حکمای یونان هیچگاه به خالق و صانعی که عالم را از عدم به وجود آورده باشد قائل نبوده‌اند، بلکه هریک به وجهی و بیانی تفاوت نظر آریان و سامیان که در فصول پیش اجمالا باز نمودیم، ذات احدیت و مقام ربوبیت را حقیقت عالم و مصدر و مربی آن انگاشته‌اند. و این فرض را نکرده‌اند که وقتی بوده است که جهان بکلی


  1. philon
  2. Trinité
–۷۷–