احوال و اخلاق ناشر از این روح که از برکت انفـاس قدسیه به وجود می آید مبدأ عالی دارد ، و چنانکه گفتیم از عالم بالا فیض می گیرد.
پس اخلاق در قم شد، اخلاقی که طبیعت به فشار ایجاب می کند برای مصالح وحفظ هیئت اجتماعيه و اخلاقی که نفوس قدسیه ایجـاد می کنند ، برحسب جاذبه ای که از عالم بالا می رسد، و از ناحیه نشاط حياتي است که امری است انهي ، ومحض ترقی و کمال است برای افراد وهم برای هیئت اجتماعيه.
اخلاق ناشی از مبدایی که اول مذکور داشتیم اخلاق سکونیست دومی اخلاق حرکتی است[۱] . اولی را می توان به عبارت در آورد ، دومی بیان حقیقتش دشوار است ، اولی تعلیمات منتسب به موسی است دومی تعلیمات عيسى وسقراط است، اولی از اشخاص افاضه نمیشود بلکه ناشی از هیئت اجتماعیه است و آمریست دنیوی ، دومی اگرچه مربوط به دنیاست ولی امریست الهی ، و چون همه کس راه اتصالی به باطن دارد از نفوسی که باطن دارند فیض می پذیرد پس آن اخلاق از اشخاص خاص به دیگران افاضه میشود .
اینست خلاصه بیان برگن در اینکه اخلاق در سرچشمه دارد اينك ميرویم برسر دیانت .
بر گسن دیانت را با اخلاق از يك مبدأ نمی پندارد ، و لیکن بی مناسبت هم نمی داند به عقیده اودیانت هم مانند اخلاق دو قسم است ،، حرکتی و سکونی[۲] که آن را طبیعی نیز می نامد .
در باب دیانت طبیعی یا سکونی تحقیق برگسن چنین است، کـه