خوش رفتاری نیرون در سالهای اول سلطنت از تأثیر تربیت این حکیم بوده است، ولیکن آن امپراطور مخبط و سبعیت بر مزاجش غالب بود، فجایعی که مرتکب شده در تواریخ مضبوط و مایهٔ حیرت است، از جمله این که: بر فضایل و جاه و منزلت و مال و ثروت مربی خود رشگ برده به اوحکم داد رگهای خویش را باز کند، حکیم از اطاعت چاره نداشت و بدست خویش رشتهٔ زندگی خویش را قطع کرد.
اپیکتیتوس
«اپیکتیتوس»[۱] اصلا یونانی، و در روم ابتدا از بندگان بود. بعدها آزاد شد، در پایان مائهٔ اول و آغاز مائهٔ دوم میزیست. احوالش به درستی معلوم نیست، در فلسفه تنها متوجه اخلاق بود و شیوهٔ رواقیان را پسندیده، در زندگانی از جهت تجرد و وارستگی از سقراط و دیوجانوس پیروی میکرد، شخصاً چیزی ننگاشته و تعلیماتش را یکی از معتقدانش در یک کتاب[۲] و یک رسالهٔ مختصر[۳] بزبان یونانی جمعآوری نموده است، بنیاد تحقیقات او اینست که امور دنیا بر دو قسم میباشد، قسمی که در اختیار ما هست، و قسمی که در اختیار ما نیست آنچه در اختیار ما هست فکر و ارادهٔ خود ما است، پس، اگر بر نفس خویش مسلط باشیم، و قوت و عزم و اراده داشته باشیم، آزاد و مستقل خواهیم بود چه، هیچکس نمیتواند بر عقل و نفس ما مسلط شود، سایر چیزها از اشخاص و اموال و غیر آنها از ما نیستند، و از اختیارما بیرونند و نباید جز آنگونه که هستند آرزو و توقعی داشته باشیم، توجه به این نکته مایهٔ آسایش خیال و فراغ خاطر ما خواهد بود، و به اینطریق کاملا خوش و سعادتمند خواهیم زیست.
از قرار معلوم احوال آن حکیم با این فلسفه کاملا موافق بوده و بردباری و خودداری تمام داشته است، چنانکه نقل کردهاند، که در زمان بندگی روزی خواجهاش که مردمآزار بود پای او را با آلات شکنجه رنجه میکرد، او بی آه و ناله با کمال آرامی گفت: «پایم را خواهی