در می آید، را گر درونی باشددرجه نامیده میشود که شدت وضعف است.
کم چون مستلزم حد است چنانکه پیش بیان کرده ایم ، جنبه علمی دارد و این جنبه عدمی متعلق به کیف است[۱] پس ، کیف با کم جمع شده ، و از این ترکیب وجود و عدم بر حسب قاعد: سه پا به مقولة تناسب[۲] صورت می گیرد ، زیرا که تناسب کیفیتی است که از انتساب در کمیت حادث میشود ، وچون اندازه گرفتن و تقدیر به واسطه نسبت دادن مقداری به مقدار دیگر است ، این مقوله جدید را هکل «اندازه»[۳] نامیده است.
پس تا اینجا خلاصه سخن این شد که «هستی» را چون مجرد به نظر بگیریم ، واقعیت ندارد «نیستی» هم تصورش از این رو حاصل می شود که قابل هستی است وگرنه آن نیز واقعیت ندارد و هستی و نیستی واقعیتشان در « شلن » است که نه بودن است نه نبودن ، یا بلکه باید گفت : هم بودن است هم نبودن ، یعنی جمع میان هستی و نیستی است ، و تصور شدن مستلزم تصور کیف، است ( به معنی هیئت یعنی اعم ازسورت وعرض) و کیف را چون با علمش همراه به تصور آوردیم تا محدود شود ، تصور وکم، درست می شود که چون با کم دیگر نسبت داده شود و اندازه، خواهد بود[۴].
اما تاکنون تصور همه مقولات را مجرد انگاشتیم ، یعنی آنها را انتزاع کردیم و به مرحله تحقق نیاوردیم ، هرچند از مقوله هستی صرف هرچه بالاتر آمدیم به تحقق نزدیکتر شدیم ، ولیکن هنوز به تحقق واقعی نرسیده ایم .
- ↑ به اصطلاح قدما كیف موضوع کم است .
- ↑ Proportion
- ↑ Mesure
- ↑ مقولات درجه اول را برحسب وعده به حروف سیاه نوشتیم، اما مقولات درجه دوم و سوم را نشان نکردیم ، همین قدر اجمالا اشاره می کنیم که از مقولات آنچه در اینجا متعرض شده ایم از اینقرار تا حد ، محدودی ، نا محدودی ، تغیر ، کون ، فساد ، وحدت ، ت . پیوستگی ، نا پیوستگی ، مقدار ، عدد ، درجه و نسبت .