پنداشته اند . بعضی از علما هم زحمات حكما را لغو و سخنان ایشان را فرضیات بیحاصل و لفاظی و خیال بافی انگاشته اند ، ولیکن حق اینست که این هر دو دسته وجودشان لازم است و از یکدیگر استفاده می کنند معلوماتی که علما به دست می آورند برای فکر حكما مايه میشود ، و مواد برای ایشان آماده می کند که در آنها اعمال نظر کنند و افکار خود را بر بنیاد استوار برپا سازند ، و نظریاتی که حکما پیشنهاد می کنند و فرضیاتی که می بافند ، سررشته به دست علما می دهد که مسائل تازه طرح کنند ، و دنبال تحقیق آنها بروند و بر سبيل تمثیل می توانیم بگوئیم ، علم ومعرفت كل مانند کاخی است که مشغول ساختن آن هستیم علما مواد و مصالح بنای این کاخ را فراهم می کنند و حکما به منزله مهندس و معمارند که طرح کاخ را می ریزند ، رهیئت اجتماعیه آن مصالح را معین می نمایند ، اگر مهندس طرح نریزد و دستور بنای کاخ را ندهد ، مصالح سازان نمیدانند چه مواد باید آماده کنند ، و آنها را چگونه بسازند ، و اگر اینها مواد فراهم نیاورند و مهندس و معمار ندانند با چه مصالح باید کاخ بسازند ، البته فکرشان قاصر و ناقص و بی نتیجه خواهد بود ، وشاهد این مدعا اینکه تا کنون همه کسانی که در حکمت نظریات بلند دریافته اند ، می بینیم در علوم نیز تبحر و احاطه داشته اند ، و آنانکه در علوم معلومات مهم پیدا کرده اند کسانی هستند که نظریات فلسفی به کار می برده اند.
پس این هر دو دسته براي يك منظور کار می کنند و به یکدیگر یاری می دهند ، و تا کنون چنین بود و بعدها نیز چنین خواهد بود تا وقتی که این کاخ اگر تمام شدنی است تمام شود ، و در آنموقع باز امتیاز عالم وحکیم ازمیان خواهد رفت . حكيم عالم وعالم حكيم خواهد بود ، اگر چه گمان می رود چون علم و حکمت به آن پایه برسد انسان بشر نخواهد بود و بهمین دلیل است که به امید رسیدن به این مقام باید در سلوك در راه علم و حکمت پافشاری کنیم و از دوری مقصد و درازی راه نیندیشیم ، ودرمانده نشویم .
پس از یادآوری این نکات می پردازیم به سیر حکمت درسته