شرایط قوانین موضوعه را که بنیان امنیت و عـدل و داد است معین می کند و اصول حقوق را از حقوق خصوصی و عمومی و حتی حقوق بین الملل ولزوم استقرار صلح عمومی دائمی وموجبات آن واستقلال ملل و تشكيل جامعه ملل وعدم مداخله دولتها در کار یکدیگر مشخص می نماید . آنگاه به تکالیف فضیلتی پرداخته غایت علم اخلاق را برای هر کس که کمال نفس خود و خوشی دیگران است معلوم ، و اصول و شرایطی را که برای این دو مقصود باید رعایت کرد معین می نماید . وچگونگی تربیت کودکان وجوانان را بیان می کند ، ودر فلسفه تاریخ و مبحث نژادهای نوع بشر وهـوجبات ترقی انسان وارد میشود . و شرح این جمله از گنجایش کتاب ما بیرون است از آن رو که ما در این مختصر فقط می توانیم سررشته اجمالی از اصول فلسفه هر يك از حکمای بزرگ به دست خوانندگان بدهیم ، وسیر حکم را به طور کلی بنمائیم ودرهمین بیان بسیار موجز که از اصول فلسفة كانت نموده ایم بیم آنست که سخن را دراز کشیده باشیم و به همین سبب کلام را اینجا به پایان می رسانیم ، وازبیان موشکافیهای کانت در باب قوه تمیز زشت و زیبا ، یعنی ذوق که آن را قوه سوم نفس انسان و واسطه میان عقل نظری وعلمی شمرده ، وزیبایی را مظهر عالم معقول در عالم محسوس قلمداد کرده است ، خودداری می کنیم ، وهمچنین از تحقیقات او در باب دیانت در حدود عقل و لزوم پیراستن دین مسیحی از عوارضی که باعقل سازگاری ندارد تن میزنیم تا خوانندگان فرسوده نشوند ، و استفسای مطالب مایه آزردگی خاطرشان نگردد.
کسانی که در همین مختصر به دقت نظر کنند ؛ پایه بلندگانت را در علم و فلسفه که از زمان باستان تاکنون پنج شش تن بیشتر نظیر او دیده نشده در می یابند و برای فهم فلسفه جديد وسيرحکمت در سدهٔ نوزدهم و بیستم آماده میشوند .