سوم «تمیز»[۱] که معانی را از یکدیگر جدا می کند و تشخیص میدهد . چهارم «سنجش»[۲] که نسبت بیان معلومات را در می یابد. پنجم « تر کیب»[۳] که معانی بسیط را با هم جمع کرده معانی مرکب میسازد. ششم ( تجرید» یا «انتزاع»[۴] كه يك معنى جزئی را که از مشاهدة يك فرد معلوم شده ،از مقارناتی که همراه دارد جدا می ومفهوم کلی میسازد
این شش قوه که برشمردیم پنج قوه اول میان حیوان و انسان مشترك است وششمی مخصوص انسان است ، وسه قوه اول فقط انفعالي است و در سه قو: آخر نفس فعالیت دارد و به واسطه این سه قوه از تصورات بسيط تصورات مرکب را میسازد تصورات مرکب هم سه قسمند تصور «حالات»[۵] تصور «ذوات»[۶]، تصور «اضافات»[۷]
مثلا تصور مكان وشکل و دوری (مسافت) حالتهای ترکیبی هستند از تصور بسيط بعد که به باسره ولامه حاصل شده اند، و تصور موقع وساعت وروز وسال و مانند آنها حالاتی هستند از تصور زمان و پی در پی بودن چیزها که به واسطه پیا پی آمدن تصورات در ذهن حاصل میشوند ، و تصور متناهی و نامتناهی و جاوید حالاتی از تصور کمیت و مقدار می باشد . و اگر کسی ایراد کند که تصور نامتناهی وجاوید از کجا به ذهن ما وارد شده ؟ در صورتی که چیزی در خارج نیافته ایم که زمان با مقدارش بی نهایت باشد ؛ لاك جواب می گوید این تصورات معانی منفی می باشند، چه تصورات مثبت ذهن البته همه محدودند . تصور نامتناهی چنان که لفظش دلالت دارد ؛ از نفي حد ونهایت حاصل میشود به واسطه اینکه ذهن توانایی دارد که بر هر مقداری ، مقداری تازه بیفزاید ، ولازم نیست بی نهایتی را به طور مثبت أدراك كند ، و نباید اشتباه کرد تصور بی نهایت بودن زمان
-۱۲۱ـ