برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۳۷۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

رنگ و آواز و مزه و بو و گرمی و سردی، و یکی از آن تصورات مهم که به وسیلهٔ لامسه حاصل می‌شود تصور «جرم»[۱] است یعنی آنچه مانع عدم تداخل است. بعضی از تصورات از راه چندین حس حاصل می‌شود و بیشتری به واسطهٔ باصره و لامسه، مانند: زمان و بعد یا فضا و حرکت و سکون و شکل. تصورهای بسیطی که از راه فکر حاصل می‌شود، تصور ادراک است و اراده و قدرت و وجود و وحدت و الم و لنت و مانند آنها.

تصورات و معانی بعضی مثبت‌اند و بعضی منفی. تصورهای مثبت مانند گرمی و روشنائی است، و تصورهای منفی مانند سردی و تاریکی.

آنچه در عقل وارد می‌شود و ذهن درک می‌کند، تصور یا معنی یا مفهوم است، ولی قوه‌ای را که در چیزها هست که تصور را در ذهن ایجاد می‌کنند «خاصیت»[۲] می‌گوئیم مثلا: سفیدی در ذهن مفهوم یا معنی یا تصور است، و در برف خاصیت است، و خاصیت دو قسم است. بعضی ذاتی جسمند و از آن منفک نمی‌شوند و آنها را خاصیت نخستین می‌نامیم مانند: جرم و بعد و شکل و عدد و حرکت یا سکون. بعضی خاصیت‌هـا مربوط به ذات جسم نیستند، و عرضی‌اند و فقط احساساتی هستند که به واسطهٔ خاصیت‌های نخستین در ذهن ایجاد می‌شوند مانند: رنگ و بو و آنها را خاصیت‌های دومین می‌گوئیم.

ایجاد مفهومات در عقل به واسطهٔ اینست که او چندین قوه دارد: یکی «ادراک»[۳] که نخستین مرحلهٔ علم است، دوم «حفظ»[۴] که معلومات را در ذهن نگاه می‌دارد و در موقع به یاد[۵] می‌آورد،


  1. مصنف برای این معنی لفظی به کار برده است که گاه جمود و گاه استحکام باید ترجمه کرد (به فرانسه Soliditè) ولیکن منظور جسمیت جسم است که مانع تداخل است، و ما جرم را مناسب‌تر دانستیم
  2. Qualité
  3. Perception
  4. Rétention
  5. Mémoire
–۱۲۰–