پرش به محتوا

برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۲۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

تا به وریدها، و علت آنکه بطن چپ و شریان کبیر بزرگتر و وسیعتر از بطن راست و شریان وریدی است، جز این نتواند بود که خون شریان وریدی پس از آنکه از قلب عبور کرد، فقط در ریتین سیر نموده، و بنابراین رقیق است، و از خونی که از وریداجوف می‌آید بیشتر و آسان‌تر متخلخل میشود، و پزشکان چون نبض را امتحان می‌کنند از اینجا مطلب را در می‌یابند که می‌دانند رقت یافتن خون بواسطهٔ حرارت قلب در حالت‌های مختلف شدید و ضعیف و تند و کند می‌شود و چون، مطالعه کنیم که حرارت قلب چگونه باعضای دیکر میرسد، همانا باید قبول کنیم که بواسطهٔ خون است که در گذر کردن از قلب گرم شده در سراسر بدن روان می‌شود، و بهمین علت هرگاه خون را از قسمتی از تن بگیرند، حرارت آن نیز برطرف میشود. و اگر قلب بگرمی آهن تفتیده هم می‌بود، هرگاه دائماً خون تازه باطراف تن روانه نمی‌کرد نمی‌توانست آنها را گرم نگاه بدارد، و نیز از اینجا پیدا است که خاصیت حقیقی تنفس آنست که هوای تازه باندازهٔ کفایت به ریه برساند تا خونی که در بطن راست قلب رقیق و تقریباً بخار شده آنجا برود، و پیش از ریختن به بطن چپ غلظت یافته دو باره مبدل بخون شود، و اگر جز این بود نمی‌توانست آتشی را که در قلب هست زنده نگاه بدارد، و این مدعا ثابت می‌شود باینکه جانورانی که ریه ندارند قلبشان یک بطن دارد و بس، و کودکان هنگامی که در شکم مادر هستند، و نمیتوانند ریه را به کار بیندازند، منفذی دارند که خون ورید اجوف بواسطهٔ آن به بطن چپ قلب می‌رود و مجرائی دارند که خون ورید شریانی از آن مجری بشریان کبیر می‌رسد بی‌آنکه از ریه بگذرد. دیگر اینکه پخته شدن غذا در معده چگونه واقع می‌شد: هر گاه قلب به وسیلهٔ شریانها حرارت بآن نمی‌رساند؟ و بعضی اجزای سیال‌تر خون را که ممد هضم غذا می‌باشند بآنجا نمی‌فرستاد؟ و عملی که شیرهٔ آن غذاها را تبدیل به خون می‌کند بآسانی مفهوم خواهد شد. هرگاه توجه کنند باینکه آن شیره هر روز شاید یکصد، بلکه دویست مرتبه

–۲۲۵–