نمییافتم یا چیزی که بتوانم در فهم یا حس خود از آن روشنتر قصور نمایم، اما چون بخواهم آنها را در ذهن نگاهدارم یا چند فقره را جمعاً در نظر گیرم، باید بارقام و علامات معدودی هرچه کوتاهتر در آورم[۱] و باین وسیله از تحلیل هندسی و جبر و مقابله آنچه نیکوست اختیار کرده و نقصهای یکی را بواسطهٔ دیگری رفع خواهم نمود[۲].
حال بجرأت میتوانم گفت که رعایت این چند دستور که اختیار کرده بودم، چنان در حل مسائلی که آن دو علم شامل آنهاست کار را بر من آسان کرد که در ظرف دو سه ماه که مشغول مطالعهٔ آنها بودم در حالی که از سادهترین و کلیترین امور آغاز کرده، و در حقیقتی که درمییافتم قاعدهٔ تازهای برای کشف حقایق دیگر میشد، نه تنها مسائل چندی را که سابقاً دشوار میپنداشتم حل نمودم بلکه عاقبت چنین یافتم که در مسائلی هم که بکلی بر من مجهول است اکنون میتوانم دریابم که بچه وسیله و تا چه اندازه حل آنها میسر میشود و شاید که این ادعای مرا گزاف نپندارید هرگاه بیاد آوردند که چون در هر باب حقیقت یکی بیش نیست پس هر کس آنرا بیابد در آنخصوص آنچه را که دانستن آن ممکن است میداند، چنانکه فیالمثل کودکی که علم حساب آموخته هر گاه چند عدد را موافق قواعد مقرره با هم جمع کند میتواند مطمئن باشد که راجع بمیزان کل آن اعداد آنچه را که ذهن آدمی قادر بر کشف آن هست دریافته است و سرانجام روشی که رعایت ترتیب حقیقی و شمارهٔ صحیح از همهٔ احوال، امر مجهول مطلوب
- ↑ در ادراک موضوعات ریاضی فهم یا عقل و وهم یا خیال بهم مدد میرسانند. مقادیر چون بطور کلی و مطلق در نظر گرفته شوند معقول صرف میباشند و بعدد باید نموده شوند. همین که خواستیم آنها را بوهم درآوریم جزئی میشوند و بصورت خط و شکل در میآیند، اینست که مصنف میگوید چون بخواهم آنها را جداگانه یعنی بطور جزئی در نظر بگیرم بخطوط در میآورم و هرگاه بخواهم جمعاً یعنی بطور کلی ملحوظ بدارم بعدد مینمایم.
- ↑ این چند سطر اشاره بتصرفات مهمی است که مصنف در ریاضیات نموده و هندسهٔ تحلیلی را اختراع و جبر و مقابله را تجدید کرده است.