برگه:SargozashteKandouha.pdf/۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بکشند و روش را هم بپوشانند که بویش به دماغ مورچه‌ها نرسد؛ وعمله بنا‌ها و معمار باشی‌ها کار‌های ساختمانی شانرا ول کردند و آمدند سراغ این کار. و بعدهم قرار گذاشتند که ایلچی بفرستند سراغ شهر‌های همسایه و از همولایتی‌های دنیا دیده‌تر صلاح مصلحت بکنند و نظر بخواهند.

حالا نگو توی هر دوازده تا شهر ولایت زنبور‌ها اوضاع از همین قرار است و شاباجی خانم‌ها و گیس سفید‌های شهر‌های دیگر هم به همین نتیجه‌ها رسیده‌اند و همین دستور‌ها را به همشهریهاشان داده‌اند. خلاصه هنوز آفتاب درست پهن نشده بود که ایلچی‌ها راه افتادند و ازین شهر به آن شهر دم دروازه شهر‌های همسایه با احتیاط نشستند و شاخکهاشان را پایین آوردند و از ترس اینکه مبادا قابچی‌های شهر‌های همسایه خیال کنند عوضی آمده‌اند یا قصد بدی دارند اول احترام به جا آوردند و بعد سلام و دعای شاباجی خانم خودشان را برای شاباجی خانم آن شهر رساندند؛ و بعد خبر آمدن بلا را دادند و از حال و روزگار آن شهر پرس و جو کردند؛ و به محض اینکه خبردار شدند آنجا هم قضیه از همان قرار است بال کشیدند و به شهر‌های دیگر هم سر زدند و وقتی دیدند همه جا، حتی تو شهر شاباجی خانم بزرگه که پیرترین زنبور‌های ولایت توش زندگی می‌کردند همین خبرهاست، برگشتند به شهر خودشان و به شاباجی خانم خودشان گزارش دادند و رفتند سراغ کار‌های دیگرشان از آنطرف شاباجی خانم بزرگه یعنی کیا بیای شهری که مال زنبور‌ های پیرو پاتال ولایت، بود وقتی دید قضیه جدی است و بلاسر همه شهر‌ها نشسته، با خانم باجی‌ها و گیس سفید‌های شهر خودش مشورت کرد که چطور است قاصد بفرستیم اطراف و از ولایت‌های همسایه خبر بگیریم؟ همه قبول

۳۷