برگه:Sage-velgard.pdf/۸۷

از ویکی‌نبشته
پرش به ناوبری پرش به جستجو
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۹۰
سگ ولگرد

حال دﺍنستن معنی عزﺍیم در مرﺍسم جادوگری ضروری نیست.) بعد، چون طلسم رﺍ در ﺁتش ﺍندﺍزند سیمویه برمیخیزد.» همین مطلب ﺍخیر رﺍ درست نفهمیدم ﺍما چنانکه ملاحظه می‌کنید همه دستورهای ﻻزم رﺍ دﺍده ﺍست.

دکتر وﺍرنر کنجکاوﺍنه نگاهش رﺍ به صورت فریمن دوخت و بعد وصیت‌نامه رﺍ تا کرد و در جیبش گذﺍشت.

فریمن سرش رﺍ تکان داد: «قصه حسادت ﺍبدی زن!»

وﺍرنر عینک خود رﺍ بردﺍشت، پاک کرد و دوباره گذﺍشت:

«– علاوه بر درﺍم حسادت، نکات مهمی برﺍی من روشن شده. ﺍولا زندگی دﺍخلی یک حاکم عیاش رﺍ در زمان ساسانیان بر ما مکشوف میکند دیگر ﺍینکه ناحیه تخت ﺍبونصر را «برم دلک، شاه‌پسند و کاخ سپید» مینامیده‌ﺍند. دست خضر «باغ زندﺍن» بوده (ﺍین مطلب رﺍ ﺍز روی ﺍسناد دیگر پیدﺍ کرده‌ام.) بعلاوه بر ما ثابت میشود که در زمان ساسانیان ﺍزدوﺍج «خویتودس = خویشی‌دﺍدن» یعنی زناشوئی بین خویشان نزدیک و ‌همخون معمول بوده و یا ﻻﺍقل نزد حکام و ﺍشخاص با نفوذ مرسوم بوده ولی چیزیکه مهم ﺍست تاکنون ما نمیدﺍنستیم که در هر قبری چرﺍ چندین ﺍستخوﺍن مرده پیدﺍ میشود ﺍ‌هالی ﺍینجا میگفتند که در قدیم وقتی کسی زیاد پیر میشده و کاری ﺍز ﺍو برنمیآمده، جوﺍنان ﺍو رﺍ با تشریفاتی بیرون شهر میبردند و زنده‌بگورش میکردند تا ﺍو باین وسیله روی زمین ﺍسباب زحمت دیگرﺍن نشود. – ﺍین ﺍعتقاد نزد بعضی ﺍز طوﺍیف ﺍفریقا هم با