برخیزد. ﺁیا مقصودش ﺍینست که پس ﺍز ﺍنجام عزﺍیم: ﺁتش «افگند» یعنی فرونشیند؟ یا ﺁتش خاموش میشود، ﺁن وقت باید منتظر بود که مومیائی برخیزد؟ شاید مقصودش طلسمی ﺍست که خطوط هندسی دﺍرد و روی کاغذ جدﺍگانه نوشته شده، باید پس ﺍز ﺍنجام نیرنگ Incantationﺁنرﺍ در ﺁتش ﺍندﺍخت، آنوقت سیمویه برمیخیزد. صبر کنید ترجمهٔ وصیتنامه رﺍ که در جیبم ﺍست برﺍیتان بخوﺍنم.
دکتر وﺍرنر رفت روی صندلی رﺍحتی نشست، کاغذی ﺍز جیبش درﺁورد و شروع بخوﺍندن کرد: «بنام یزدﺍن! من گورﺍندخت، دختر وندسپ مغ در عین حال خوﺍهر پادشاه و زن سیمویه، مرزبان «برم دلک، شاهپسند و کاخ سپید» هستم. ده سال زناشوئی ما بطول ﺍنجامید بیﺁنکه بچهای از تخمهٔ سیمویه بوجود ﺁید. شوهرم طبق رسوم و دستور جاودﺍن همسر دیگری اختیار کرد تا پسری بیاورد. ولی کوشش ﺍو بیهوده بود، چه بگوﺍهی پزشکان ﺍو مقطوع ﺍلنسل (اکار = بیکار) بود. ﺍما سیمویه ﺍز رﺍه هوسرﺍنی و نه ﺍز رﺍه ﺍنجام مقاصد دینی با زن جادوئی مشورت کرد و پس ﺍز بکار بردن دﺍروهائی بدختر پستی ﺍز روسپیان دل باخت. با وجود عهد و پیمانی که بین من و ﺍو رفته بود ﺍز تجدید زناشوئی چشم بپوشد، در تصمیم خود پافشاری کرد. تمام وقت خود رﺍ در کاخ سپید با خورشید دختر روسپی بعیش و نوش میگذرﺍنید. ﺍز کار و فرمانروﺍئی خود دست کشید