حق مشارالیه مرحمت شده مقرّر شد که سوارهٔ او را در دارالخلافه مواجب داده روانهٔ خراسان نمایند
عباسقلیخان بادکوبهای که سرتیپ فوج دهُم خوی بود چُون در سفر خراسان بسیار با نظم رفتار نموده و خوب خدمت کرده بود او را بمنصب سرپنجهکی پنج فَوْج که یکفوج دهم خُوی و چهار فوج کرمانشائی است سرافراز فرموُدند و خلعت و فرمان مرحمت شده از منزل یافتآباد مُرّخص کردیده بدارالخلافه امد
سوارهٔ پایروند ابوابجمعی قلیچخان که سیصد نفر میباشند مواجب ۶ ماهه در اطاق نظام دارالخلافه کرفته در دهم رجب بخراسان که حسبالأمر مأمور بودند روانه شدند
سوارهٔ دویرن که هفصد و هفتاد نفر میباشند در روز دوشنبه و سهشنبه در اطاق نظام مواجب ۶ ماهه کرفتند و حسبالامر مأمور خراسان هستند و این روزها میروند
فوج قراجهداغی ابوابجمعی عالیجاه محمدعلیخان سرتیپ که مأموُر خراسان بودند در غرّه شهر رجب روانه شُدند و از قراریکه معلُوم میشود در بین راه با نظم زیاد رفتهاند
عالیجاه جعفرقلیخان میرپنجه که در اُردو بوُد با فوج دیکر قراچهداغی ابوابجمع سرخایخان پسر مشارالیه روز یکشنبه ۹ وارد دارلخلافه شده و چهار عرّاده توپ که مأمور بکرکان بوُد روز پنجشنبه از میدان توپخانه بمیان قشونی که همراه جعفرقلیخان مأمور کرکاناند بُردند
سوارهٔ عالیجاه سلیمانخان افشار در هفتهٔ کذشته نوشته شده بود که مأمور اصفهان هستند مُجدّدا حُکم داده شده است که سیصد نفر از انها با عالیجاه جعفر قلیخان میرپنجه مأمور کرکان هستند و دویست نفر مأموُر اصفهان میباشند
در روزنامهٔ هفتهٔ کذشته در تعیین اسامی افواج متوقف دارالخلافه دو فوج فراهان ابوابجمع عالیجاه محمدحسنخان سرتیپ نوشته نشده بود
در روز یکشنبه ۹ رجب جناب جلالتمآب سفیر کبیر دولت بهیهٔ روم از دارالخلافه حرکت کرده بسمت اصفهان رفت
هم دران روز جناب جلالتمآب وزیر مختار دولت بهیهٔ انکلیس از دارالخلافه حرکت کرده که از راه ساوه باصفهان برود
در روز سهشنبه ۱۱ رجب جناب جلالتمآب وزیر مختار دولت علیهٔ روس از دارالخلافه حرکت کرده که هم از راه ساوه باصفهان برود
سایر ولایات
از قراریکه در روزنامهٔ خراسان نوشته بودند در قندهار در روز جمعهٔ عاشورا پارسیزبانان بقانون ملّت خودشان تعزیهداری داشتهاند فرقه دیکر که با آنها عداوت سابقه داشتهاند فرصت نموده و جمعیتی علیالغفله بر سر آنها ریخته قتل و غارت بسیار نمودهاند حتی به اطفال شیرخواره ابقا نکردهاند بعد ازانکه سردار خبردار شده جمعیّت کثیری از قشون برداشته و رفته آتش فتنه و فساد را مُنطفی کرده است و در استرداد اموال مَنْهوُ به آنها مشغوُل بُوده بعد از آن دیکر خبری نرسیده
از قراریکه میکویند ابراهیمخان بلوچ و برادران کریم داودخان هزاره بقندهار رفته و قشونی کرفتهاند که با ظهیرالدوله جنک کنند و سه دفعه فیمابین فریقین محاربه اتفاق افتاده لکن در هر سه مرتبه قشون قندهاری شکست خوردهاند امّا کل این فقره از اقوال مسموع شده و مکتوبی هنوز چیزی معلوم نیست
دیکر از استماع اقوال نوشته بودند که حیدرخان پسر دوستمحمدخان