از انتظام امر خراسان و اهتمام نوّاب حسامالسّلطنه چنانچه در هفتهای کذشته نیز نوشته شده اخبار متواتره میرسد که نظم و امنیّت و جمعیّت ارض اقدس مشهد روز بروز زیادتر میشود و رعایا و برایا را بعد از انقلاب و اغتشاش چند سال سابق امنیّت و آسودکی این ایّام نعمتی است پس از عُسرت و بشکرانهٔ این رفاه و آسایش بدعاکوئی دولت قویشوکت علیّه مشغولند
از اخبار خراسان که در هفتهٔ کذشته رسیده نوشته بودند که شاهپسندخان که حاکم لاش و آن آطراف بوده فوت شده و ابراهیمخان بلوچ از قلعه شیخ نوُر بفاتحهخوانی او رفته بوده است یارمحمدخان ظهیرالدّوله که مُنتظر فرصت بوده بمحض استماع که قلعه شیخ نور خالیست فیالفور جمعیّتی بانجا روانه کرده و قلعهٔ مزبور را بتصرف خود در آورده است و الان در تصرف دارد و ابراهیم خان که خبردار شده که ظهیرالدّوله قلعه او را کرفته است از لاش و چُوَخَدْ فرار نموده است
در حین نوشتن و حاضر کردن روزنامه خبر از تبریز رسید که دو فوج مراغه ابوابجمعی جعفرقلیخان سرتیپ بتاریخ ۹ جمادیالآخر به تبریز رسیده بودند چند وقت در آنجا توقف خواهند کرد و بعد از آن بسمت دارالخلافهٔ طهران روانه خواهند شُد سوارهٔ ابوابجمعی محمّدزمانخان تدارک میدیدند که به تبریز آمده از آنجا روانهٔ دارلخلافه شوند
از اُروُمی نوشتهاند که فوج جدید افشار ابوابجمعی یوسفخان در اندک مُدّت از اُروُمی روانه میشوند که از راه تبریز بدارالخلافه طهران بیایند
در شب هفتم جمادیالثّانی دو ساعت از شب رفته جزئی زلزله در تبریز شده و بعد از آن ابتدای بارندکی بوده است که چند روز بارش آمد و موافق کاغذها که در تبریز از اسلامبول و جزایر یونان رسیده معلوم میشود که درین ایام در یوُنان نیز چند زلزلهٔ سخت شده در خصوص سبب زلزله دانایان و عُلمای فرنکستان بسیار بحث و خیالات کردهاند و باعث او را هنوز درست یقین نکردهاند که چه میباشد امّا درین خصوص چند دلیل معلوم کردهاند یکی اینکه هر ولایت که کوه سوزنده داشته باشد در آنجا زلزله زیاد میشود و خاصّه کوهی که آتش و دود مستمر داشته و چندی کم بشود یا خاموش بشود اهل آن اطراف یقین میکنند که زلزله خواهد شد و تدارک خود را میبینند پیشتر شهر ناپوُلی در ایطالیا که کوه سوزنده وَسووِیس درانجاست و جزیرهٔ سلیسیلیا که کوه سوزندهٔ اتنه در انجاست و آنولایات که کوهستانش با کوه سوزنده مناسبت و جنسیّت داشته باشد اکر چه آتش او پیدا نباشد لکن آتش بودن در او از چند علامت معلوم میشود و یکی اینکه سنکهای اینکونه کوهها مانند سنک کداخته است که از جرْم کورهٔ مس یا آهن بیرون میآید دیکر آنکه چشمههای آب کرم مخلوط بکوکرد و چیزهای دیکر دارد و در چنین ولایتها لاشک زلزله میشود و اینقدر فهمیدهاند که حرکت هر زمینی بسبب وابستکی به رک کوه نزدیک اوست و سبب دیکر آنکه سنک کوکرد و آهن خاک کردیده بهم آمیخته میشوند و باران بهار و زمستان آنها را به شکافهای کوه میبرد و مُدّتی آنجا مانده بهم جوُش میخورند و یکبار مانند باروط آتش کرفته زمین را حرکت میدهد و در اثبات این مطلب چند من کوکرد کوبیده و بُرادهٔ اهن با هم سرشته در زیر خاک کردند بعد از چند روز که مُعیّن کرده بودند دیدند که چند ذرع زمین اطراف آنجا حرکت کمی دارد و آن کوکرد و اهن که در زیر خاک بود رویش را برداشته دیدند مُحترق و سیاه شده و رنکش قدری شباهت بجرم باروط دارد