نواب فیروز میرزا حاکم فارس در ماه جمادیالأوّل به بندر ابوُشهر رفته بوُدند لکن از مراجعاتشان هنوُز خبری نیامده و در غیاب خود از شیراز محمّدخان بیکلربیکی و میرزا ابوالقاسم وزیر را انتظام امر شیراز بجای خود کُذاشتهاند از قراریکه در روُزنامهٔ فارس نوشتهاند مشارالیهما شهر را بسیار با نظم نکاهداشتهاند که کسی قُدرت هرزکی ندارد و رفع بعضی مواد هرزکی الواط کردهاند قلعه ارکی تازه که بنا کذاشتهاند در شیراز میسازند بقدر سه زرع دیوار آن از اطراف بالا آمده است و این شغل از دیوان اعلی بعالیجاه عبداللهخان معمارباشی محوّل است و از قرار اخبار متواتره بسیار جای مُستحکم و مضبوط خواهد شُد
از قزوین درین روزها نوشتهاند که دو سه روز متوالی باران مُتصّل آمده است تا روز جُمعه هشتم جمادیالثَالی چهار ساعت بغروُب مانده تکرک و باران شدید سَیْلانکیز آمده است که آب سَیْل از روُدخانه که در تابستان خشک است بچهار محله انجا که راه کوشک و کوشک و پَنْبَهٌریسان و راهچمان مینمایند خرابی کُلی رسانده و بقدر سههزار خانه را برده است و مردُم هم تلف شدهاند امّا چه قدر ادم تلف شده باشد هنوُز روُزنامهاش نرسیده و هم در انروُز نزدیک بغروب افتاب در کُلّ کوههای شمیران ابر سرتاسر کرفته بود خُصوص پایین کَنْ و سوُلِقان و تجریش که با رعد و برق تکرکی آمده که زمین را مانند برف سفید کرده بوُد و از تبریز نیز نوشته بوُدند که در همان اوقات بارندکی زیاد شُده معلوم میشود که کوه اَلبُرزٌ از تبریز تا قزوین و طهران در همه جا این بارندکی را داشته
از تبریز نوشته بودند که روُزیکه نعش صمصامخان را بآنجا آورده و به کلیسای ارامنه در بیرون شهر میکذاشتند مردم زیاد بیرون آمده بوُدند و بعضی در بالای دیوارها و بلندیها بر آمده بودند ناکاه یکی از دیوارها افتاده و پانزده نفر در زیرش مانده بودند همه را زنده در آوردند مکر دو نفر که بعد از در آوردن مُردند و مابقی کم و بیش مجروُح شُده بوُدند و بعضی معلوم نبود که خوب بشوند یا بمیرند
از قراریکه در روزنامهٔ آذربایجان نوشتهاند نوّاب مُصطفی قُلی میرزا حاکم اُروُمی در انتظام امر آنجا بسیار اهتمام دارند از جُمله شخصی را که در جَیْرانلوُ عموی خود را کشته بود فرستاند کرفته و آورده بدست ورثهٔ مقتوُل دادند که بحکم شرع مطاع بقصاص رسانده باشند و نوّاب شاهزاده خود بقانون سلاطین سلف شبها بلباس تبدیل کردش مینمایند که از اُمورات و نیک و بد شهر مُستحضر باشند چنانچه خانهٔ حاجی حسین نامی را دُزد برده بود دو شب متعاقب کردش کردند و دو نفر دزد را کرفهاند و بجهة اهتمام ایشان اُمور انجا را انتظام و رعایا را آسایش حاصل است
از اصفهان نوشتهاند که بجهة تشریف بُردن اعلیحظرت شهریاری بآن صفحات عمارات سُلطانی آنجا را تعمیر میکنند و از قراریکه نوشتهاند و مذکور میشود بسیار خوب تعمیر مینمایند
از اخبار مُوثّقه مُعتبر معلوم میشود که عالیجاه چراغعلیخان اُمور اصفهانرا بسیار منتظم و مضبوط دارد که هیچکس را قدرت خلاف و اجحاف و تعدی بدیکری نیست و تجّار و کسبه و رعایا هر کس آسوده به کار و کسب خود مشغولاند
سیدمحسنخان سرهنک فیروزکوهی شب یک نفر سلطان فرستاده که قبضی از منوچهرخان تحویلدار اصفهان بکیرد بیاورد فراش مانع سلطان شده و برکردانده است صبح سلطان مزبور چند نفر سرباز فرستاده و آن فراش را زدهند محسنخان سربازهای مرتکب این حرکت را تنبیه کامل نموده و سلطانشان را فرستاده است که عالیجاه چراغعلیخان تنبیه نماید