این برگ همسنجی شدهاست.
۲۲
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست | ||||||
بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست | ||||||
این سبزه که امروز تماشاگه ماست | ||||||
تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست |
۲۳
اجزای پیاله را که در هم پیوست | ||||||
بشکستن آن روا نمیدارد مست | ||||||
چندین سر و پای نازنین و کف دست | ||||||
از مهر که پیوست و بکین که شکست؟ |
۲۴
از من رمقی بسعی ساقی مانده است | ||||||
وز صحبت خلق بی وفاقی مانده است | ||||||
از بادهٔ دوشین قدحی بیش نماند | ||||||
از عمر ندانم که چه باقی مانده است |