این برگ همسنجی شدهاست.
۳۵۲
| دوشینه پی شراب میگردیدم | ||||||
| افسرده گلی کنار آتش دیدم | ||||||
| گفتم که چه کردهٔ که میسوزندت | ||||||
| گفتا نفسی در این چمن خندیدم | ||||||
۳۵۳
| شبها گذرد که دیده بر هم نزنیم | ||||||
| جز جام پیاپی دمادم نزنیم | ||||||
| خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح | ||||||
| کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم | ||||||
۳۵۴
| صبح است دمی بر می گلرنگ زنیم | ||||||
| وین شیشهٔ نام و ننگ بر سنگ زنیم | ||||||
| دست از امل دراز خود باز کشیم | ||||||
| در زلف نگار و دامن چنگ زنیم | ||||||