این برگ همسنجی شدهاست.
۲۳۸
گردون ز سحاب نسترن میریزد | ||||||
گوئی که شکوفه در چمن میریزد | ||||||
در جام چو سوسن می گلگون ریزم | ||||||
کز ابر بنفشه گون سمن میریزد |
۲۳۹
گر می نوشد گدا بمیری برسد | ||||||
ور روبهکی خورد بشیری برسد | ||||||
ور پیر خورد جوانی از سر گیرد | ||||||
ور زانکه جوان خورد به پیری برسد |
۲۴۰
گویند بحشر گفتگو خواهد بود | ||||||
نی کار کی بکار او خواهد بود | ||||||
از خیّر محض جز نکوئی ناید | ||||||
خوشباش که عاقبت نکو خواهد بود |