برگه:RobaiyatKhayyamForoughi.pdf/۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱

  برخیز بُتا بیار بهر دل ما حلّ کن بجمال خویشتن مُشکلِ ما  
  یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزه‌ها کنند از گِلِ ما  

۲

  چون عهده نمی‌شود کسی فردا را حالی خوش دار این دل پُر سودا را  
  می نوش بماهتاب ای ماه که ماه بسیار بِتابَد و نیابَد ما را  

۳

  قرآن که مهین کلام خوانند آنرا گه‌گاه نه بر دوام خوانند آنرا  
  بر گِردِ پیاله آیتی هست مقیم کاندر همه جا مدام خوانند آنرا  
۷۱