این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
و نیز:
چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت | حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی |
براستی اگر انسان این فلسفه را پیش نگیرد تحمّل شداید روزگار را چگونه خواهد کرد و باز خواجه فرماید:
نقد عمرت ببرد غصهٔ دنیا بگزاف | گر شب و روز در این قصهٔ مشکل باشی |
رباعی ۱۳۸– آیا فلسفهٔ مرگ را از این بهتر میتوان بیان کرد و آیا نکته سنجی از این لطیفتر میشود.
این رباعی را در دیوان کمالالدّین اسمعیل هم آوردهاند امّا سخن کاملاً خیّامی است.
رباعی ۱۴۴– پروین نام مجموعهٔ چند ستارهٔ خُرد است مانند خوشهٔ گندم چنانکه خواجه حافظ فرماید:
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق | خرمن مه بجوی خوشهٔ پروین بدو جو |
۱۴۵