این برگ همسنجی شدهاست.
21
OMAR KHAYYAM
۲۷
آن لعلِ گران بها زکانی دگر ست | ||||||
وان درِّ یکانه را نشانی دگر ست | ||||||
اندیشهٔ این و آن خیالِ من و تست | ||||||
افسانهٔ عشق از زبانی دگر ست |
۲۸
امروز که نوبتِ جوانیِّ من ست | ||||||
می نوشم از آنکه کامرانیِّ من ست | ||||||
عیبش مکنید اگرچه تلخ ست خوش ست | ||||||
تلخ ست از آنکه زندگانیِّ من ست |
۲۹
ای دل چو نصیبِ تو همه خون شدنست | ||||||
احوالِ تو هر لحظه دگرگون شدنست | ||||||
ای جان تو درین تنم چه کار آمدهٔ | ||||||
چون عاقبتِ کارِ تو بیرون شدنست |
27.Bl. L. N.Káni, Yá i batní.Bl., Pros. 7. or, perhaps, yá i tankír.See note to No. 373.Meaning, real love of God differs from the popular idea of it. Bl.
28.Bl. C. L. N. A. B. I. J.Bl. notes "Regarding the tashdíd on jawání, see my Prosody, p. 11."
29.Bl. C. L. N. A. I. J.