این برگ همسنجی شدهاست.
95
OMAR KHAYYAM
۱۳۸
ای بیخبران عشوهٔ دنیا مخرید | ||||||
چون از همه حالهایِ او با خبرید | ||||||
وین عمرِ عزیزِ خویش مدْهید بباد | ||||||
هان یار طلب کنید و هین باده خورید |
۱۳۹
ای همنفسان مرا ز می قوت کنید | ||||||
وین رویِ چو کهربا چو یاقوت کنید | ||||||
چون مرده شوم بمی بشوئید مرا | ||||||
وز چوبِ رزم تختهٔ تابوت کنید |
۱۴۰
آنروز که توسنِ فلک زین کردند | ||||||
وارایشِ مشتریّ و پروین کردند | ||||||
این بود نصیبِ ما ز دیوانِ قضا | ||||||
مارا چه گنه قسمتِ ما این کردند |
138.N.
139.C. L. N. A. B. I.Kahrbá, "amber," literally "attractor of straw."Rúy ĭ—izáfat before the epithet.Lumsden, ii. 259.
140.C. L. N. A. I. J.Also ascribed to Afzul Káshí.Mushtărīyyŏ, see Bl., Prosody, p. 11.In line 3 some MSS. read mai for ín. See No. 144.