از حقیقت است. حکایت اینست که یکوقت پرفسوری آلمانی ادعا کرد که کرمان و جرمان از یک ریشه است و از اینقرار جرمنها از کرمان بآلمان کوچ کردهاند و ایرانی هستند. یک پرفسور جهود آلمانی هم خواسته ادعا بکند که اصفهان را اسلاف او بنا کردهاند. در هر صورت ضرری ندارد ولی امروزه فقط دو محله کثیف شهر مسکن آنهاست: جوباره (جیبارو) و دردشت. میگویند این یهودیها از همان دستهای هستند که کوروش آنها را بایران پناه داد و کارشان تجارت و صرافی است. کمال اسماعیل اصفهانی بنظر میآید که این شعر را برای همین دو محله گفته است:
«تا درودشت هست و جوباره،
«نیست از کوشش و کشش چاره،
«ای خداوند هفت سیاره،
«پادشاهی فرست خونخواره،
«تا که دردشت را چو دشت کند،
«جوی خون راند او ز جوباره،
«عدد مردمان بیفزاید،
«هر یکی را کند بصد پاره.»
«عموماً کسانی که از شهرهای دیگر هستند و در اصفهان اقامت دارند از مردم آنجا دل خوشی ندارند. رفیقم گفت که هفت سال است در اصفهان هستم و هنوز یک رفیق اصفهانی ندارم و این شعر را سند آورده:
«بهشت روی زمین خطهٔ صفاهان است،