برگه:Parvindoxtaresāsān.pdf/۴۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۴۷
پروین دختر ساسان

تنها نام خودتان را تا جاویدان لکه‌دار کردید آیندگان بشما نفرین خواهند کرد و شما را مشتی دیو و دد میخوانند که از نادانی و رشک و دیوانگی ارزش دانش را ندانستید و یادگار گذشتگان را سوزانیدید.

ترجمان – روی خاکستر آنها ما شراره دانش را خواهیم افروخت. آنچه سوخته نامه‌های گمراهی بوده پشیمانی ندارد. دانش آمیزاد را خوشبخت نمیکند تنها باید باور کرد و اعتقاد داشت.

پروین – لیکن نه کورکورانه کیش ما با دانش یکی است و بهم‌آمیخته.

ترجمان – کیش گمراه، دانش گمراه میآورد.

پروین – تو که به دانش و نامه آسمانی ما اوستا آشنا هستی چرا اینگونه سخنها میگوئی؟ ما میدانیم که اماج شما کشورگشائی، کینه‌ورزی و دشمنی با ایرانیان است و بس. کیش را بهانه و دست‌آویز خودتان کرده‌اید آیا کیش شما دستور داده تا دختران را از خانمانشان دزدیده سر گذرها بفروشید؟ خانه‌ها را آتش بزنید؟ کشت‌زارها را ویران بکنید؟ زنها و بچه‌ها را از جلو تیغ بگذرانید؟ آیا همه اینها کار اهریمن نیست؟ آری ما آغاز جنگ را کردیم چون آئین شما بدرد ایرانیان نمیخورد شاید برای خودتان خوبست زیرا که شما مانند جانوران درنده زندگانی میکنید او شما را براه راست رهبری کرد لیکن ما دیری است که نیک و بد را میشناسیم خواهشمندم کیش خودتان را بهانه نیاوری و بهشت و دوزخ را