برگه:Parvindoxtaresāsān.pdf/۱۲۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۲۷
سامپینگه

این مرگ باعصاب دختر جوان ضربت شدیدی وارد ساخت و چون رباخوار و خواهرش بمنظور توطن ببنگالور میرفتند او هم بدانجا رفت.

این پیش‌آمد برای سامپینگه بسیار مهم بود زیرا سیوا شوهر آتیه‌اش که از طفولیت بنام او نامزد شده بود در بنگالور سکنی داشت و در سن پانزده‌سالگی مستحفظ معبد گانشا (فیل-خدا) شده بود او هم پسری دلچسب و در عین حال تنبل و هوسباز بود و اغلب خود را با دوشیزگان مشغول میداشت. ولی ابدأ حسادتی در خاطر سامپینگه ایجاد نمی‌نمود.

زندگانیش تغییر زیادی نکرد و یک رشته کارهای مربوط بخانه را انجام میداد و درضمن پرستاری خواهرش که آبستن بود باو محول گردید ولی مطیع و سربراه دائم در فکر خدایان و قهرمانان بسر میبرد. ظاهرا مانند سایرین زندگی میکرد ولی درحقیقت گوشه‌گیر بود و خود را با افکار پرانقلاب باطن خودمشغول میداشت.

در مواقع بیکاری سامپینگه غالباً برای ملاقات نامزدش به پیشگاه بت بزرگ گانشا که سر فیل و اندام آدمی داشت و از سنگ حجاری و بروغن سیاهی اندوده شده بود میرفت. معبد با حلقه‌های گل مگرا و حاشیه‌ای آمیخته ببرگهای اسهک مزین شده بود و عطر تندی از عود و کندر از محراب در فضا پراکنده میشد و سیوا نیمه‌لخت با لنگی که بدور خود بسته بود در بالای تپه بزائرین میخندید.

سامپینگه بعلت همین خلق‌وخو و فکر بی‌آلایشی که