برگه:Parvindoxtaresāsān.pdf/۱۰۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۱۰
اصفهان نصف جهان

تماشا رهسپار شدیم.

نزدیک کوه، کنار کشتزار از درشکه پیاده شدیم. کوه نسبتاً کوتاه و مخروطی‌شکل بود و بالا رفتن از آن دشوار بنظر نمیآمد ولی راه معین هم نداشت. از پائین دیوارهای شکسته روی کوه پیدا بود، محل ساختمان خیلی باسلیقه انتخاب شده بود. روی کوه چیزیکه هنوز برپاست یک هشت‌دری گرد است که طاقش ریخته و پایه‌هایش کنده شده و چندین جرز و آثار بنائی‌های دیگر در اطراف کوه دیده میشود. ساختمان از خشت‌های خیلی بزرگ کلفت از گل ماسه میباشد و لابلای آن بوریا گذاشته شده. جاهائی را که خراب نکرده‌اند هنوز محکم و تمیز برجا مانده، خشت‌ها نیز خیلی محکم و مثل اینست که دیروز قالب زده باشند. اگر این بنا بدست آدمها خراب نشده بود شاید صد سال دیگر هم خم به ابرویش نمیآمد. دورنمای شهر اصفهان بی‌اندازه قشنگ و سبز و خرم از آن بالا پیداست. رودخانه مانند نوار سیمین میان سبزه و کشتزارهای رنگ‌برنگ مارپیچ میخورد. این کشتزارها مثل پارچه چهل‌تکه میباشد که هر تکه آن یک رنگ سبز دارد. هشت‌دری بلندتر از سایر بناها و میان کوه واقع شده، دارای هشت درگاه یکجور و یک‌اندازه است. بالای درگاه‌ها هلالی‌شکل است که دهنه هرکدام قریب یک گز است و از درون بالای هر دری یک رف کوتاه میباشد، مانند رف خانه‌های قدیمی که بالایش بشکل قوس شکسته است. ظاهراً جای در آنجا دیده نمیشود. پی هشت‌دری از سنگ است و خود بنا از همان خشت‌های بزرگ ساخته شده که رویش کاه‌گل و