کنند کاری بکارشان نداشته باشید و آن درختها همین چنارها بوده که در جلفا میکاشتهاند.
از دور اول برج و ساعت کلیسا پیدا میشود، در ورود و بنای جلو کلیسا تازهساز است یعنی یک قسمت از آن به بنای قدیم ملحق شده. بالای آن بخط ارمنی چیزی نوشته که فقط سنه آن خوانده میشود (۱۶۵۴–۱۶۰۶) داخل کلیسا بوی کاغذ معطر سوخته پیچیده بود. ازاره کلیسا کاشیکاری است از همان کاشیهائی که در بناهای دوره صفویه دیده میشود، ولی فرقی که دارد آنرا تمیز نگهداشتهاند، کسی روی آن یادگار ننوشته، میخ نکوبیدهاند و دیزی هم زیرش بار نکردهاند. بالای کاشی یک حاشیه نقاشی است که حضرت عیسی را در شکنجههای گوناگون نشان میدهد. بالای آن طلاکاری و پردههای دیگر راجع بموضوعهای مذهب مسیح کشیده شده و بالای در ورود پرده بهشت و دوزخ میباشد. درون گنبد آن طلاکاری بیاندازه قشنگ شده گویا یک استاد درون گنبد تالار چهلستون و اینجا را پیرایش کرده است. شیوه نقاشیها ایرانی نیست شاید کار همان استادان هلندی است که در دربار شاه عباس بودهاند بطرز نقاشیهای قرون وسطی، بیتناسب و مضحک است، و موضوعش افسانههای مربوط بزندگی عیسی میباشد ما که مشغول تماشا بودیم راهنمای ارمنی جلو آمد، با لهجهٔ مخصوص خودش و با حرارت هرچه تمامتر شروع کرد به توضیح دادن راجع بنقاشیها، اول بخیالم روضه میخواند بعد ملتفت شدم میگفت: «این پتیشاه حکم کرد اینجا حضرت