۷
مراسم عروسی در عین حال که ساده و فقیرانه است تشریفاتی دارد. در فصولی که آنجا بودهام (تابستانها) فقط یکبار شاهد مراسم عروسی بودهام و هیچ فراموشم نمیشود که داماد از سردر خانهٔ خود یک تکهٔ بزرگ قند را چنان بطرف کاروان عروس، که بخانهاش میآوردند، انداخت که اگر بسر کسی میخورد حتماً میشکست. و نمیدانم چرا عروس را سوار بر قاطر و با زینتهایی که از پارچه و جاجیم از اطرافش آویخته بودند شبیه بحضرت قاسم یافتم که در دستهها و تعزیهها دیده بودم.
معمولا از ایام کودکی بچهها را برای هم شیرینی میخورند. و با اینکه (اگر خویشاوندی تمام اهالی صحت داشته باشد) اغلب ازدواجها در میان افراد فامیل است نشانهای از انحطاط نسل در میان آنها نیست. کور چندان کم نیست. دنبالهٔ همان چشمدردهای کودکی. اما افلیج و ناقص، اصلا در ده نمیشود پیدا کرد. عروسیها بهمان سادگی راه میافتد که آسیاب ده. و مقدمات آن بقدری بسرعت میگذرد که اصلا فرصت