ده میآید که آب برف قلهها در آن جاری است و طبیعی است که در بهار بیشتر است و آخر تابستان تا دو سنگ هم تقلیل مییابد. این نهر در راه خود به تپهای برمیخورد که مشرف بر اورازان است. تپه را معلوم نیست در چه تاریخی شکافتهاند و در حدود چهل متر تونل زدهاند و آب را باین سو آوردهاند. دهانهای که آب بآن وارد میشود رو بشرق است و پایینتر از دهانهٔ خروجی قرار گرفتهاست. اهالی عقیده دارند که کهریز یکی از معجزات ائمهاست. بقولی در زمان همان دو سید مدفون در معصومزاده و بقول دیگر در زمان فرزندان بلافصل آنها احداث گردیدهاست. برای اینکه از چندوچون کار سر در بیاورم فانوسی با خودم برداشتم و کفشها را کندم و شلوارم را بالا زدم و از دهانهٔ خروجی تونل که مشرف بده است وارد تونل شدم. آب خیلی سرد بود و پاهایم را میآزرد. ولی کمکم عادت کردم. فقط لازم بود شانههایم را بپایم و مواظب باشم شتک آب بلولهٔ فانوس نرسد. وگرنه ارتفاع تونل یکبرابرونیم قد آدم متوسط بود. کف پایم روی شنهای تیز مینشست. دست کردم و چندتایش را درآوردم. شن نبود. سنگریزههایی بود که از دم کلنک حفرکنندگان تونل پریده بود و هنوز ته نهر نشسته بود.تونل را بشکل گلابی کنده بودند. بالای آن تنگ بود ولی بهرصورت بآسانی میگذشتم. با قدمهای شمرده و آرام چهل قدم که برداشتم بآخر تونل رسیده بودم که حوضچهای بود و آب از آن میجوشید و پیدا بود که بقیهٔ تونل در سطح پایینتری قرار دارد و آب آن از سوراخی بالا میآید. ولی نه دستم بسوراخ زیر آب رسید نه پایم. در سرتاسر راه روی دیوارهٔ تونل دو قسمت متمایز از هم بنظر میرسید. سقف و قسمت بالای آن تمیزتر کنده شده بود و جاهای کلنک ریز و مرتب در نور فانوس برق میزد. و قسمت پایین – از ده
برگه:Owrazan - Jalal Ale Ahmad.pdf/۲۸
ظاهر