پانزده سانت بسطح آب مانده تا کف مجرا – زمختتر و ناهمواریها و تیزیهای سنگ بر آن نمودارتر بود. و قسمت بالایی از حدود حوضچه هم گذشته بود و یک متری در درون کوه پیش رفته بود و پیدا بود که مجرای اصلی این بوده و چون بجایی نرسیده بوده است رها گردیده و پایینتر را کندهاند. بعد بدهانهٔ ورودی تونل هم سرکشی کردم که پشت تپه بود و نهری که بآن میرسید بیش از یک متر گود بود و آب در آن رویهم ایستاده بود و بهر صورت پیدا بود که موقع حفر تونل چون وسایل اندازه گیری دقیق نداشتهاند یا از دو طرف تپه با اندکی اختلاف سطح شروع بحفر کردهاند و یا آنها که دهانهٔ خروجی را میکندهاند کمی سربالا رفتهاند و در نتیجه تونل از دو سمت بهم نرسیده و ناچار شدهاند با نقب کوتاهی دو قسمت شرقی و غربی تونل را بهم مرتبط بسازند.
در اینکه اهالی در کندن کوه مهارتی دارند نمیشد تردید کرد. کهریز نمونهٔ قدیمیتری بود ولی تنورهایی که برای آسیابها کنده بودند نمونههای تازه تری. «سید لطفعلی» در این کار متخصص بود که پیرمردی بود نیمه گوژپشت و کوتاه قد و مدعی بود که مهندسهای تهرانی هم قادر بکندن چنین تنورههایی در شکم کوه نیستند. دشواری کارشان این است که کوه را باید طوری باروت بدهند که دیوارههای تنوره شکاف برندارد و آب از آن نشت نکند. تنورهٔ آسیابها باینصورت است که چالهای بعمق ۵ تا ۱۰ متر در کوه میکنند که آب نهر بآن