قوله تعالی «واسأل من ارسلنا» و گفت که این پیوسته بوده است و «سلمان من ارسلنا» یعنی سلمانفارسی رسول بوده حد (ظ: حسد) کردند و آن پیوستگی را ببریدند. و مذهب او آن بود که همهٔ شریعتها یکی بیش نیست و این همه خلافهای [...] قوم و امّتان پیغمبران بیرون آوردند به غرض خود. و چندین کتاب و رسالت به تازی و پارسی تصنیف کرد و بعضی مردم با او یار شدند و آخر هلاک شد[۱].
رابعاً قطبالدّین شیرازی در اختیارات مظفّری از وی نام برده است – این بنا به قول بارُ ون ویکتور رُزِن در فهرست نسخ فارسی خطّی محفوظ در مؤسّسهٔ السنهٔ شرفیّهٔ سنت پطرزبورغ است (ص ۳۱۶)، و بنده در نسخهٔ متعلّق به کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه یافتم که در باب ششم راجع به حرکات افلاک و آفتاب همان مسألهٔ کسوف حلقوی را که بیرونی هم نقل کرده است از فول او میآورد.
*
از مجموع این منقولات برمیآید که ابوالعبّاس (محمّد؟) ایرانشهری از حکمای ایرانی (از اهل نیشابور؟) در قرن سوم هجری میزیسته و عالم ریاضی و فیلسوف بالنّسبه مشهوری بوده است و حکمت یونانی را با شریعت اسلام توفیق گونهای داده بوده بطوری که اقوال او مقبول خاطر ناصرخسرو شیعی متعصّب افتاده بوده، و شاگردی مثل ابوبکر (و ابوزکریا) محمّدبن زکریّای رازی داشته است؛ کتبی مانند
- ↑ دوست عزیز آقای دانش پژوه بنده را یادآوری کردند که این فصل در این کتاب هست. ایشان در یادداشتهای خود اشاره به مواردی که ذکر ابوالعبّاس ایرانشهری آنجا آمده است (به نقل از یادداشتهای قزوینی ج۱ ص۱۵۰) کردهاند.