برگه:Montazem Naseri.pdf/۴۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
( ۳۵ )

ماجرا را و رفتن از خانۀ مختار به خانه هانى،مريض شدن شريك بن اعور و رفتن به خانۀ هانى،و وفات كردن او در حالتيكه مجدّ در تشيّع بود و در عيادت ابن زياد از او مسلم را كه در خانۀ هانى پنهان بود به قتل ابن زياد تحريض كرد ولى مسلم اقدام ننمود،خبر شدن ابن زياد از محلّ و مكان مسلم و بيرون آمدن مسلم از خانۀ هانى و جمع شدن اشخاصى كه با مسلم بيعت كرده و هيجده هزار نفر بودند،و گرفتن دور دار الاماره را كه ابن زياد در آن بود،و متفرق شدن اصحاب مسلم به وعد و وعيد تبعۀ ابن زياد،و تنها ماندن مسلم و گرفتار شدن و شهادت آن بزرگوار به دست بكر بن حمران در بام دار الاماره در هشتم ذيحجه و كشته شدن هانى،و فرستادن ابن زياد سر مسلم و هانى را براى يزيد،توجّه حضرت امام حسين عليه السّلام از مكّه به عراق و شنيدن خبر شهادت مسلم را در ثعلبيّه،فوت جرهد الأسلمى،وفات حكيم بن حزام،وفات ابو أسيد السّاعدى،و بعضى فوت ابو اسيد را در شصت و پنج نوشته‌اند.وفات صفوان بن المعطّل السّلمى به قولى.

اروپا- داخل شدن جناده جزيرۀ ردوس را،و خراب كردن شهر اين جزيره را به قولى، جنگ مالك بن عبد اللّه در سوريه،طايفه بلغار كه يكى از طوايف تركستان هستند ساحل رود دانوب(طونه)را متصرّف شده هر سال باج و خراج از سلاطين قسطنطنيه طلب ميكنند و سالها سلاطين قسطنطنيه از آنها در وحشت و دهشت مى‌باشند.

[سنه 61 هجرى-سنه 680 مسيحى]

آسيا- ورود حضرت امام حسين عليه السّلام به كربلا روز پنجشنبه دويم محرّم به همراهى حرّ كه با دو هزار سوار از لشكر ابن زياد به مقابله آنحضرت شتافته و در مكان معروف به سراف 1بآنحضرت ملحق شده و تكليف مى‌كرد كه جناب خامس ال عبارا به كوفه نزد ابن زياد برد،و فرود آوردن حرّ حضرت را به محلّى كه وصول به آب متعسّر بود،ورود عمر بن سعد بن ابى وقّاص با چهار هزار سوار به كربلا روز بعد از ورود حضرت امام حسين(ع)يعنى سيّم محرّم،و اظهار حضرت ابى عبد اللّه(ع)به او كه بگذارد حضرت از همان راهى كه تشريف آورده‌اند معاودت فرمايند،يا تجهيز رفتن نزد يزيد نمايند،يا بروند به يكى از ثغور،و نوشتن ابن سعد تفصيل را به ابن زياد،و در غضب شدن ابن زياد،و مامور كردن شمر ذى الجوشن را كه به كربلا آمده به ابن سعد اظهار دارد كه اگر مقاتله با حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام نمينمايد سردارى قشون را به شمر واگذار كند،آمدن شمر به كربلا و اظهار داشتن مراتب را به ابن سعد،و اختيار كردن ابن سعد جنگ با ابى عبد اللّه(ص)را و مصمّم شدن به قتال در عصر پنجشنبه نهم محرّم،و مهلت طلبيدن امام مظلوم(ع)كه فردا به جنگ اقدام شود،اظهار داشتن حضرت به همراهان خود واقعه را،و رخصت دادن كه هركس مايل است ترك خدمت آن بزرگوار را نموده به هرجا كه مى‌خواهد برود،و رفتن بسيارى و ماندن معدودى،و نظير اينواقعه نيز هنگام استماع خبر شهادت مسلم بن عقيل در بين راه اتفاق افتاده بود،واقعۀ جانسوز كربلا در روز عاشورا و شهادت حضرت خامس آل عبا و همراهان آنحضرت كه سى و دو نفر سواره و چهل پياده بودند،و قاتل حضرت يا سنان ملعون بوده يا شمر عليه اللّعنه،و عمر شريف آن بزرگوار به روايت اصّح پنجاه و پنج و بعضى شصت و يكسال گفته‌اند،بردن سرهاى مطهّر شهدا و اهل بيت انحضرت را به اسيرى به كوفه و از كوفه به شام نزد يزيد ملعون و امر كردن آنملعون به نعمان بن بشير كه تهيّه اهل بيت عليهم السّلام را به نيكوئى ديده ايشانرا محترما به مدينه برساند،مؤلف گويد علاوه بر اينكه بناى نگارش اين كتاب بر اختصار و اظهار رؤس وقايع و اخبار است واقعۀ حزن‌انگيز كربلا نيز با وجود اختلاف روايات چندان مشهور است كه محتاج به شرح نيست.

(سيل سرشك دوستان اين غم‌فزا تاريخ را هر ساله با آه و فغان از نو مجددّ مى‌كند)

در مدفن سر منوّر حضرت خامس آل عبا عليه آلاف التحيّة و الثّناء اختلاف است بعضى گويند به مدينه بردند و در جوار حضرت صدّيقه كبرى سلام اللّه عليها دفن كردند،و برخى براين‌اند كه در دمشق نزديكى باب الفراديس مدفون شد.بعقيدۀ جماعتى