برگه:MaskhKafkaHedayat.pdf/۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مسخ

بود این اطاق گرم که از لحاظ آسایش با اثاثیهٔ خانوادگی آراسته شده بود بیک غار تبدیل گردد و بطور کامل و سریعی بشریت گذشتهٔ او فراموش بشود برای اینکه روی دیوارها خل خلبازی در بیاورد و بگردد؟ باین جهت بود که فراموشی کار خود را انجام میداد و برای اینکه از حال کرختی بیرون بیاید فقط شنیدن صدای مادرش که از دیر زمانی نشنیده بود کافی بود. نه، بهیچ چیز دست نزنید همه چیز سر جایش بماند. او نباید از تأثیر سودمند اثاثیه محروم بشود و بر فرض که اثاثیه مانع بشود که او روی دیوار بخزد این موضوع نه بزیان بلکه بسود او خواهد بود.

بدبختانه خواهرش با این عقیده همراه نبود و با پدر و مادرش عادت کرده بود که راجع به گره گوار مستبدالرأی باشد و این هم بی‌دلیل نبود. این دفعه پیشنهاد مادرش سبب شد که تصمیم بگیرد نه تنها میز و دولابچه که منظور اساسی او بود بلکه

۸۰