برگه:MarghadeAgha.pdf/۷۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

قبلاً این ادوات را تهیه کرده بودند. مستقیماً به مرقد آقا رفته و بنای کندن را گذاردند، همه به کار افتادند. طلاب نیز به آن‌ها کمک می‌کردند.

«آقا شیخ زینل» چشم‌هایش را به هم گذاشته، با دست‌های خود قامت مفروض آن مدفون را روی دیوار اندازه می‌گرفت که عمق مدفن را که قاعدتاً باید به همان اندازه کنده باشند، تعیین کند. و در این فکر در مانده بود.

پسرش حساب می‌کرد چند ذرع زمین را کنده‌اند. «آقا شیخ علی نقی» زیارت نامه‌هایی را که علمای سابق به خط خودشان نوشته، به دیوار آویخته بودند به دقت ریز ریز می‌کرد.

آقا دعای خیر و برکت خود را به آن‌ها مزد می‌داد اتفاقاً اگر‌ ترکه‌ای از سقف به زمین می‌افتاد، یا از سطح خاک بیرون می‌آمد، این عده به خیال چماق مدفون، دیوانه‌وار آن را لگد مال می‌کردند. خود آقا نیز یك مرتبه دوید و جمعیت را به کنار‌ زده و به خاک‌هائی که بیرون ریخته بودند لگد بسیار زد. وقتی که نگاه کرد دانست چیزی در زیر پای او وجود ندارد و مردم لبخند می‌زنند،

خجالت کشید.

۷۵