برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۴۸ —

خلقاً آخر فتبارک الله احسن الخالقین. این علم خویشتن شناسیست و آنکس را که درین علم نظر نیست در بیان وجود، حکم فانسینهم انفسهم در شأن او واقع است. و جای دیگر فرمود قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بَدءَ الخلق ثُم الله ینشئی المنشأة الآخرة بگوی ای محمد سفر کنید در زمین و نظر کنید تا چگونه آغاز آفرینش میکند و چگونه بانتها میرساند؟ کمینه دانهٔ که در زمین بقدرت او در زمین پرورش می‌یابد چگونه بیخ و شاخ و برگ باز میکند؟ تخم خرمائی خرمابنی میگردد. این هم بگذار که حکم ظاهر است و محققان گفته‌اند سیروا فی الارض یعنی در زمین وجود خود سیر کن که اگر دمی بقدم فکرت گرد عالم وجود خود بر آئی از آن فاضلتر که بپای عالم را بپیمائی. اگر چه فرموده است سنریهم آیاتنا فی الآفاق ولی جای دیگر میفرماید و فی انفسکم افلا تبصرون.

  عمرها در پی مقصود بجان گردیدیم دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم  
  خود سراپردهٔ قدرش ز مکان بیرون بود آنکه ما در طلبش کون و مکان گردیدیم  
  صورت یوسف نادیده صفت میکردند با میان آمد و بی عقل و زبان گردیدیم  
  همچو بلبل همه شب نعره‌زنان تا خورشید روی بنمود، چو خفاش نهان گردیدیم  

با اول سخن آئیم تا مقصود فوت نشود ولا تکونوا کالذین نسوالله فانسیهم انفسهم. کافر از ترک عبادت غم نخورد و از معصیت باک ندارد، اصل اعتقاد است چون اصل ندارد فرع بچه کار آید؟ الله الله تو که مؤمنی در ادای عبادت تقصیر و تهاون روا مدار تا بصفتی از صفت بیگانگان موسوم نشوی که از تو قبیح‌تر و ناخوب‌تر آید.

  دشمن که جفائی کند آن شیوهٔ اوست باری تو جفا مکن که معشوقی و دوست