برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۴۹ —

ولا تکونوا کالذین نسو الله فَانسیهم اَنفسهم أولئک هُم الفاسقون برون شدند یعنی بیگانگانند، رقم بیگانگی بر ایشان کشند اثبات آشنائی ترا فَبضدها تُبین الاشیاء. مراد ازین سخن آنست که کافران از دائرهٔ انتباه بیرونند طاعت و معصیت تفاوتی نکند ایشان را، تو که در حرم امن ایمانی عزت خود نگاه دار و حرمت خود بجای آر، که با چنین منقبت و حرمت که ترا دادند بدیگری نمانی، لایستوی اصحاب النار و اصحاب الجنة، اهل بهشت و دوزخ برابر نباشند، اسفل السافلین چه ماند باعلی علیین؟ نعیم مقیم کی بود چون عذاب الیم؟ محنت ایشان که در خازنان دوزخ همی نالند که ادعوا ربکم یُخفف عَنا یَوماً مِن العذاب، بدولت آنان چه ماند که والملائکة یدخلون عَلیهم مِن کل باب سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار؟

الهم اجعلنا مِن عبادک الصالحین و فواضل المقربین الهادین المهدیین و انزلنا حظیرة قدسک من اهل انسک مِن الانبیاء والمرسلین، الذین قال الله لهم لاخوف علیم و لا هم یحزنون، واختم لنا ولایة محمد صلی الله علیه و سلم خاتم النبیین و رسول رب العالمین.

مجلس سوم

قال رسول الله صلی الله علیه و سلم من اَصبحَ و هُمومُه هَم واحد کفاهُ الله تعالی هُموم الدنیا و الآخرة و من تَشعبتَ بِه هُمومُه لم یُبال اللهُ فی اَیِّ و ادِ هّلک.

مهتر عالم و سید بنی آدم صلی الله علیه و سلم چنین میفرماید که هر کس که بامداد سر از جامهٔ خواب بردارد و غم دین بود که در دل او بود،