برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۱۰۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۵۸ —

  فلک مساعد و اقبال یار و بخت قرین تنت درست و امیدت روا و حکم روان  
  ز نائبات قضا در پناه بار خدای ز حادثات قران در حمایت قرآن  
  همای معدلتت سایه کرده بر سر خلق ببوم حادثه بوم مخالفان ویران  
  بدین دو مصرع آخر که ختم خواهم[۱] کرد امید هست بتحسین و گوش بر احسان  
  دو چیز حاصل عمرست نام نیک و ثواب وزین دو درگذری کل من علیها فان[۲]  

در ستایش شمس‌الدین حسین علکانی

  ای محافل را بدیدار تو زین طاعتت بر هوشمندان فرض عین  
  آسمان در زیر پای همتت بر زمین مالنده[۳] فرق فرقدین  
  از مقامت تا ثریا همچنان کز ثریا تا ثری فرقست و بین  
  ای نهاده پای رفعت بر فلک وی ربوده گوی عقل از اعقلین  
  کاش کابن مقله بودی در حیوة تا بمالیدی خطت بر مقلتین  
  در تو نتوان گفت جز اوصاف نیک ور کسی گوید جز این میلست و مین  
  ای کمال نیک مردی بر تو ختم نیک‌نامی منتشر در خافقین  
  عالم عادل[۴] امین شرق و غرب سرور آفاق شمس‌الدین حسین  
  کز بهاء طلعتش چون آفتاب می‌درخشد نور بین‌الحاجبین  
  ماه و پروین را نگه در قدر او همچنان کز بطن ماهی در بطین  
  آنکه بیرون از ثنا و حمد او بر سخن‌دانان سخن عیب است و شین  
  عقل را پرسیدم اندر عهد او هیچ دشمن کام یابد؟ گفت اَین؟  
  پنجه بر شیران نیارد کرد تیز ور هزاران مکر داند بوالحصین  

  1. خواهد.
  2. این بیت نیز مکرر آمده (ص ۵۳)
  3. مالیدهٔ.
  4. عالم و عادل.