توجه زیاد قرار نگرفت. در دورهی چهاردهم در تهران انتخاب شد و چندین دوره رئیس مجلس بود و در ریاست مجلسش طوری رفتار میکرد که مورد اعتراض مردم قرار میگرفت و از اعتبارش کاسته شد.
در همین موقع که انتخابات در جریان بود و مسئله نفت در جلسات جبهه ملی و در جلسات حزب ایران مطرح میشد. بنده با مطالعاتی که کرده بودم، عقیده پیدا کردم که بهترین راه مبارزه با شرکت انگلیسی نفت ملی کردن نفت است و بعد نکته دیگری هم بنظرم رسید که باید بر اصل ملی شدن اضافه کنیم و آن ملی کردن نفت در سراسر ایران است. برای اینکه در حکم آن به اصطلاح مطلب تبعیضآمیز و منجر به یک شرکت نفت نباشد، و در ضمن هم از حرفها و ادعایی که دیگران داشتند، بهطور کلی و عمومی جلوگیری بعمل آوریم، از آن جمله با سابقه ادعا و تقاضاهائی که روسها برای امتیاز نفت شمال داشتند. در اینباره نظر بنده یک سند در ایران موجود بود اگر حالا از بین نرفته باشد و آن کتابچهای بود که در آن یک گروه از همین جوانان که آنموقع فعالیت میکردند از افراد زعما و رهبران آنوقت سؤال میکردند که عقیده شما درباره ادارهی نفت و دربارهی عمل با شرکت نفت چیست؟ هر یک از آنها چه مکی، چه بقایی، چه حائریزاده و چه دیگران همه جوابهائی میدادند. پیش بنده که آوردند من نوشتم که عقیده من این است که باید صنعت نفت در سرتاسر ایران ملی اعلام بشود. خلاصه، این فکر ملی کردن در میان ما بتدریج نضج میگرفت. بنده نمیخواهم ادعا بکنم که من مبتکر این کار و این فکر هستم، ولی بهطور محقق یکی از اولین اشخاصی که به این فکر افتاد و آن را رواج داد، بنده بودم. وقتی که مجلس شانزده تشکیل شد، از همان ابتدا مشاجرات اقلیت جبهه ملی با اکثریت و مبارزات دکتر مصدق نسبت به دولتهای گذشته و نسبت به دستبردهائی که در قانون اساسی زدهاند و نسبت به مداخلاتی که در امر انتخابات شده است، به شدت آغاز گردید. تمام آن مسائل در روزنامه و انتشارات آن زمان وجود دارد و احتیاجی به توضیح اینجانب نیست.
موقعی که مسئله ملی کردن نفت مطرح شد، حزب توده شروع به مخالفت با آن کرد. در