ج- بله. روابطش را با فرانسه قطع و همهی دانشجویان اعزامی دولتی را احضار کرد و با فرانسه روابطش به کلی بهم خورد. و به همین ترتیب روابطش را هم با آمریکا بهم زد. در آمریکا هم روزنامههایش که بنده الان درست نمیدانم چه مجله و چه روزنامهای و چه سیاستی آنها را تحریک کرده بود، به رضاشاه بد گفتند و او را پسر مهتر و قاطرچیزاده خطاب کردند. شاید هم به خاطر دارید که سفیر ایران در آن زمان به نظرم جلال غفار (غفار جلال) در یک اتومبیل سواری که از یکی از جادهها عبور میکرد، تخلف رانندگی کرده و پلیس او را گرفته، توقیف کرده بود. او گفته بود که من وزیر هستم. پلیس کلمهی وزیر را به معنی کشیش گرفته و او را چند ساعتی نگه داشته بودند. بعد هم که فهمیدند عذرخواهی کردند ولی این عذرخواهی در رضاشاه مؤثر واقع نشد. آن مقالات هم که نوشته شده بود سبب تیرگی و به هم خوردن روابط سیاسی ایران و آمریکا شد. به این ترتیب، در تاریخی که جنگ اروپا درگرفت و هنوز هم آمریکا وارد جنگ نشده بود، رضاشاه تنها متکی به آلمان بود. عده کثیری از کارشناسان و از مهندسین آلمانی در کارخانههای ایران در راهآهن ایران در امور فنی ایران کارگردانی میکردند و مشغول بودند که کارخانه ذوب آهن را در کرج دایر نمایند. علاوه بر اینها، ما تجارت وسیعی با آلمان داشتیم. آلمان در آن زمان از لحاظ واردات و صادرات اولین کشور نسبت به ایران بود. رضاشاه در همان ابتدای جنگ جهانی که در گرفت، نطقی کرد. بنده به خاطر دارم شاید برای دانشجویان دانشکده افسری یا به مناسبت دیگری بود او گفت که ما در جنگ بینالملل اول صدمه بسیار خوردیم ولی در این جنگ باید از بیطرفیمان استفاده کنیم و بهرهمند بشویم و برای آن لازم است که نیرومند باشیم.
برگه:Karimsanjabi.pdf/۴۳
ظاهر