و مؤثری برای ادارهی امور مملکت، پیشرفت اصلاحات و پیشبرد اصول مشروطیت در ایران غیرممکن و غیرعملی شده بود. همین کیفیت و همین وابستگی بسیاری از رجال داخلی مملکت و دستاندرکاران حکومت که اکثر صاحبان القاب «دولهها» و «سلطنهها» آنهایی که مرتباً وزیر و حاکم میشدند، رسماً تحتالحمایه این دولتها شده بودند و هر زمان حکومت رسمی ایران میخواست نسبت به آنها اجرای قانون بکند، سفارتخانهها و قونسولخانههای دولتهای استعماری از آنها حمایت میکردند، چنانکه درگیری آنها با شوستر خزانهدار ایران یکی از عللش بر سر همین موضوع گرفتن مالیات از شعاعالسلطنه معروف بود.این کیفیات سبب شده بود که احساس نفرت عمیقی نسبت به هر دو سیاست استعمارگر در ایران پیدا بشود. در آن زمان در پارلمان ایران، همانطوری که میدانید دو حزب وجود داشت یکی حزب دموکرات که خیلی تندرو، خیلی ملی، خیلی اصلاحطب و تا حدی کم و بیش سوسیال دموکراتمنش بود. یکی هم حزب اعتدال که محافظهکارتر بودند. موقعی که جنگ جهانی اول آغاز شد و روسها قشون وارد ایران کردند و قشون آنها تا قزوین آمد و از قزوین هم تجاوز کرد، یک هیجان عمومی در تهران به وجود آمد. حتی احمدشاه هم حاضر شده بود که از تهران خارج بشود و به اصفهان برود. در برابر این اوضاع وحشتزا، ملیون ایران چه از حزب دموکرات و چه از حزب اعتدال با همدیگر ائتلاف کردند. البته آلمانها هم در آن زمان فوقالعاده فعالیت داشتند. دوره قیصر آلمان ویلهم دوم و فعالیتهای عجیب آنها بود. ملیون ایران و مردم ایران به علت خصومتی که با سیاست استعماری روس و انگلیس داشتند، طرفدار آلمان شده بودند. ضمناً دولت عثمانی هم که یک دولت اسلامی بود، در آن تاریخ با آلمان متحد بود که البته تبلیغ اتحاد اسلامی آنها هم بیتأثیر نبود. در اینموقع، با فعالیتی که آلمانیها کردند و با وحشتی که در داخل مملکت به وجود آمده بود، قضیه مهاجرت صورت گرفت. جمع کثیری از هر دو حزب از اشخاص خیلی مؤثر و نامی سیاست ایران همه یکمرتبه تهران را تخلیه کردند و به قم آمدند و از قم به اصفهان رفتند و از اصفهان به کرمانشاه رسیدند و چنانکه گفتیم حکومت مقاومت ملی تشکیل دادند. ژاندارمری ایران که در آن تاریخ