برگه:Karimsanjabi.pdf/۱۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
سنجابی (۱)
– ۷ –

مثبتی نسبت به تیمور بختیار کرده باشد؟

ج- بله. دکتر شاپور بختیار با تیمور خیلی نزدیک بود. البته اگر سپهبد بختیار توطئه‌ای در نظر داشته و با شاپور در میان گذاشته بود، او آنها را به من نمی‌گفت. ولی من می‌دانستم که بختیار با او ارتباط دارد و او مخصوصاً به بختیار سفارش کرده بود که با من نزدیک و مرتبط باشد. در همان ایام قدرت سپهبد بختیار به خاطر دارم که روزی سرهنگی از سازمان امنیت به منزل من آمد.

س- اسم سرهنگ یادتان هست؟

ج- نخیر هیچ یادم نیست. به من گفت: «خواهشی از شما داریم که به خط خودتان یک سطر چیز بنویسید». بنده فهمیدم که باید چیزی در جریان باشد که این مطلب را به من پیشنهاد می‌کنند. بنده فقط یک سطر یا دو سطر شعر نوشتم از آن جمله ظاهراً این شعر بود:

  ما نگوییم بدو میل به ناحق نکنیم جامه‌ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم  

س- شعر از حافظ است.

ج- بله شعر حافظ است. چند روز بعد همان افسر آمد و گفت: «شما را باید ببرم خدمت سپهبد بختیار». بنده قدری نگران شدم. مرا به دفتر خود بختیار برد، برعکس نگرانی دیدم که بختیار فوق‌العاده با ادب و احترام و خوش‌رویی جلو آمد. معلوم شد که نشریه‌ای یا نامه‌ای به دست آنها افتاده بود که در آن علیه شاه ناسزا گفته شده و به شاه رسیده بود و گفته بودند که این خط بنده است و خواسته بودند در آن باب تحقیقی بکنند و با نمونه خط من تطبیق نمایند. در آنجا خود بختیار به من گفت: «اشتباهی بود که ما نسبت به شما کردیم و من خواستم امروز از شما در این موضوع عذرخواهی بکنم».

س- من متوجه نشدم. یعنی یک اعلامیه‌ای، یک شب‌نامه‌ای منتشر شده بود؟

ج- درست نمی‌دانم. یک شب‌نامه بوده و یا یک نامه که به کسی نوشته شده و در آنجا نسبت به شاه ناسزاگویی شده بود. شاه هم گفته بود: «در این موضوع تحقیق کنید که این خط فلان‌کس هست یا نیست». در واقع من هم نفهمیدم چه بود، نامه بود، شب‌نامه بود،