برگه:Karimsanjabi.pdf/۱۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
سنجابی (۱)
– ۱۲ –

کردن نفت را خنثی کنند و مصدق چاره‌ای نداشت جز اینکه آن پیشنهاد را رد بکند. این هم یکی از تدابیری بود که استعمارگران می‌خواستند از راه انحرافی و غیرمستقیم همان عمل شرکت را ادامه بدهند. به هرحال، به آن موضوع من شخصاً زیاد وارد نشدم و پیشنهادها را هم مطالعه نکردم و چیزهایی که دولت ایران در مقابل آنها عرضه کرده بود، ندیدم. وقتی که من از امر انتخابات فراغت پیدا کردم و به تهران برگشتم این مطلب به کلی پایان یافته بود.

س- خیلی متشکرم. پس برگردیم به همین قرارداد امینی-پیچ.

ج- امینی این قرارداد را منعقد کرد و این قرارداد به کلی مخالف نه تنها با روح، بلکه با متن قانون و اصول ملی شدن نفت بود. بعضی از افراد نمایندگان همان مجلس در این مقام بودند که در برابر آن ایستادگی و مخالفت کنند. از آن جمله می‌دانم یکی از آنها دکتر جزایری بود و دیگری محمد درخشش. درخشش هم مانند مکی محرمانه با مهندس حسیبی ارتباط پیدا می‌کند. مهندس حسیبی اطلاعاتی در اختیار او می‌گذارد و به او می‌گوید که شما از این اطلاعات و اوراق به شرطی می‌توانید استفاده کنید که تمام آنها را مورد استفاده قرار بدهید نه بعضی از آنها را. درخشش شبه مخالفتی در مجلس نشان داد ولی با تأکید و دستوری که شاه به همه‌ی آنها صریحاً داده بود، احدی از آنها جرأت نکرد در مقام اعتراض و مخالفت با آن قرارداد ننگین برآید. تمام این جریان در زمانی بود که همه‌ی ما در اختفا و زندان بودیم.

وقتی که قرارداد مذکور به تصویب مجلس فرمایشی رسید و خارجی‌ها رضایت خاطر پیدا کردند. از طرفی سپهبد زاهدی می‌خواست از این وضع استفاده کند و موجبات بسط و ادامه‌ی قدرت خود را فراهم آورد و از طرف دیگر شاه او را در برابر خودش خطری احساس می‌کرد و بنابراین درصدد برآمد که پایه او را هم در نزد خارجی‌هایی که طرفدارش بودند و هم در داخل ارتش سست کند. کسی را که به‌تدریج در مقابل او علم کرد همان سپهبد بختیار و دستگاه حکومت نظامی سپهبد بختیار بود. موقعی که بنده در اوایل سال ۱۳۳۴ آزاد شدم و به منزل آمدم در همان چند روزی که در زندان بودم از خود آن افسرهایی که می‌آمدند و از من بازجویی می‌کردند و صورت استنطاقی ترتیب می‌دادند، می‌شنیدم که می‌گفتند ما ارتشیان با زاهدی