کوفه نسبت به امویان برافروخت.[۱] کوفیان با خود میاندیشیدند که چرا آنها با دعوتهای خود امام را به منطقه کشانده و او را تنها گذاشتند؟ آنها خود را سرزنش میکردند و در کوتاه مدت به هر ندای حقطلبانهای که اندیشهٔ انتقام یا توبه را سر میداد، پاسخ مثبت میدادند که از آن جمله قیام توابین و قیام مختار بود. حتی قیام زید را نیز باید در راستای همین اندیشهها و واکنشها تفسیر کرد، چرا که زید نیز خونخواه جدش حسین (ع) بود.[۲] شاید وی پس از مشاهدهٔ عزلت و کنارهگیری اهل بیت (ع) که پس از ماجرای کربلا رخ داده بود، تصمیم به خروج از عزلت و اتصال به جامعه گرفته بود.[۳]
به هر حال پس از شهادت زید، بخش عظیمی از توان جامعهٔ شیعی و علوی، در راستای مبارزهٔ مستقیم و قیام مسلحانه قرار گرفت. این مسئله در کوتاهمدت موجب جنبشهای سلسلهوار در میان علویان در مناطق مختلف گردید و در وهلهٔ اول، مشروعیت امویان را زیر سوال برد و راه را برای قیامهای بعدی باز کرد.
۲. علویان و شیعیان غیرزیدی: شیعیان غیرزیدی خصوصاً امامیه، از ابتدا حساب زید را از فرقهٔ زیدیه جدا دانستند. آنها اعتقاد داشتند که زید با هدف رسیدن به حکومت قیام ننموده، بلکه اگر موفق میشد به عهد خود وفا مینمود.[۴] در روایاتی از امام صادق (ع) به این مسئله و مضمون تعهد زید شهید اشاره شدهاست:
«فإنّ زیداً کان عالماً و کان صدوقاً و لم یدعکم إلی نفسه إنّما دعاکم إلی الرّضا