«عرف» نشستند تا در عالم واقع اثر کنند. و کردند. و چه بموقع نیز. می دانیم که او در آغاز بلوغ عقلی خود به قلاع اسماعیلیان باطنی پناه برد وحتی اسم خود را از ناصر الدین اسماعیلی امیر قهستان دارد و آیا نه به این علت که در نهضت باطنیان نوعی شمشیر هرج و مرج را می دید پس گردن مؤسسات پوسیده حکومتی زمان نشسته؟ و اگر ازیشان نیز به مغول پناه برد و وزارت هلاکوخان را پذیرفت؛ آیا نه به این علت بود که شلاق غضب آسمان را در دست او می دید که بغداد را می خواست کوفت؟ و اگر چنین باشد که گذشت؛ آیا نمی توان استنباط کرد که خواجه نصیر (که چه اندك مطالعه ای در کارش کرده ایم!)این صورت برجسته تاریخ روشنفکری قرن هفتم هجری، مؤسسات حکومتی دنیای معاصر خویش را ویران میخواست تا چیزی بهتر بر جایش بسازد؟ به هر صورت درین سازنده تاریخ، نوع خاصی روشنفکر مهاجم را می توان دید که مأیوس از تأثیر در وقایع، و نومید نومید از «اصلاح» وضع موجود، یا از عوض کردن کوچک ترین جزئی از یك كل، مدد دهنده می شود به بلایی که چون زلزله ای یا سیلی قرار است اساس بنیادهای حکومتی را بلرزاند و سپس فرو بریزد. این حضرت کسی است که تمام سنگینی وجود خود را بر آخرین نقطه اتکای اهرمی گذاشته است که به قصد واژگون کردن حکومت ششصد ساله بغداد، زیر پی قرار گرفته. اگر به این نکته دیگر توجه کنیم که مغول ها و تیموریان و ایلخانان جانشین ایشان، اغلب به رصد کردن آسمان و ستارگان رغبتی داشته اند و از سمرقند تا مراغه هنوز بقایای رصدخانه های ساخته شده در دوره های ایشان برجاست؛ پس یعنی که متوجه بوده اند که بر روی زمین طبق
برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۱۶۰
ظاهر