برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۱۵۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

زادگاه‌های روشنفکری
۱۵۵
 

که اگر در زمان حیاتش او را بیشتر دانشمندی می شناسند و ریاضیدان و منجمی - و امروز او را بیشتر شاعری می شناسیم - به این علت که «خیام دانشمند» در حوزۀ علم حلقه ای است از زنجیر تکامل ریاضیات و نجوم که امروز با در دست داشتن حلقه های تازه تر بعدی دیگر احتیاجی به مراجعه به او نیست[۱]. اما «خیام شاعر» که با مسائل ابدی هنر سر و کار دارد ناچار تا به امروز

نیز می خوانیمش و قدر می شناسیم. خیام نمونه کامل روشنفکر متخصص در علم است -بی داعیۀ رهبری و بی کششی نسبت به سیاست ـ و از کار زمین و زمینیان پرداخته و به کار افلاک پرداخته. در شعرش مدام به این می خواند که تو هیچی و پوچی. و آن وقت طرف دیگر سکه این احساس پوچی، این آرزوی محال نشسته که «گر بر فلکم دست بدی چون یزدان- برداشتمی من این فلک را از میان . . .» والخ[۲]. وحاصل شعرش شك و اعتراض و درماندگی. اما همه در مقابل عالم بالا و در مقابل عالم غیب (متافيزيك). و انگار نه انگار که دنیای پایینی هم هست و قابل عنایت است. و غم شعر او ناشی از همین درماندگی. و همین خود راز ابدیت «رباعیات». بخصوص که در دوره ای به انگلیسی - و از آن راه به اغلب زبانه ای عالم- ترجمه شد که بورژوازی مرفه دورۀ ویکتوریای انگلیس در جستجوی چیزی برتر از نعمت های زمینی بود که بر محمل استعمار از چهار گوشه


  1. نقل به معنی کرده ام از گفتاری از معلم دوره دبیرستانم حضرت «محیط طباطبایی» که در مرزهای دانش رادیو تهران پخش شد. کی و به چه عنوان؟ - یادم نیست. اما خود مطلب بخاطرم ماند. و این حضرت محیط طباطبایی یکی از چند معلمی است که بر گردن من فراوان حق دارد.
  2. مراجعه کنید به «کار نامه سه ساله». به همین قلم صفحه ۲۴۴. انتشارات زمان. ۱۳۴۷.